-
عقده
دوشنبه 21 بهمنماه سال 1392 14:07
شاید اون قدیما واسه شماهم پیش اومده باشه که با تحلیل و تحقیق طرز کار بعضی وسایل بخاید اونو به عنوان کاردستی ببرین مدرسه (مخصوصا دوران مدرسه ابتدایی) مهندسی معکوس بعضی ابزارا چقدر لذت بخش بود... البته بعضی وقتا امکانات در دسترس، در اون زمون اجازه پیشروی بیشتر بهمون نمیداد... پ ن: گاهی وقتاآدم یادش میره که دیگه بچه نیس....
-
رسالت جعفری
چهارشنبه 16 بهمنماه سال 1392 16:50
"جعفر"، کلمه ایه که هر کسی بردا شت خودشو ازش داره. یکی یاد دوستش میوفته، یکی همسایش، یکی مذهب جعفری، یکی سبزی جعفری،... برایند ذهنی من نسبت بهش منفیه! شاید واسه اینکه که خیلی از کاراکتر منفیای محیطم یجورایی جعفر بودن! امثال کسانی که ازدواجشون هم بوی کارای معاویه میده. همونجور که ننگی بالاتر از امیرالمومنین...
-
عبور از راههای شغال رو
سهشنبه 15 بهمنماه سال 1392 12:22
یکی میگف: مشکل از تنظیمات شبکس... یکی دیگه میگف: سیستم ویروسی شده... یه نفر دیگه میگف: یکی از نرم افزارها بد نصب شده... یه نفر دیگه تر میگف: مشکل سخت افزاریه... چند روزی ذهنا رو مشغول کرده بود. مشکل بزرگی نبود اما بدجور رو مخ بود. بعد از هزینه زمانی و روانی و ...(بنا به رسم معمول که عادت داریم از "راههای شغال...
-
آرامش
پنجشنبه 3 بهمنماه سال 1392 16:05
و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداست و خدا همواره شکستناپذیر سنجیدهکار است (سوره 48 آیه 7) آرامش یعنی همین! دیگه اصلا برام مهم نیس که: چرا باید اورانیوم اکسید کنیم؟! خب لااقل زیر قیمت بفروشیمش به آمریکا!... چرا تضاد و شکاف طبقاتی زیاد میشه... چرا ... چرا.. چر.. .. .
-
سمفونی قدرت
دوشنبه 30 دیماه سال 1392 07:54
و بىتردید این ماییم که زنده مىکنیم و مىمیرانیم و ما وارث [همه] هستیم سوره 15 آیه 23
-
احساس شاخصیت
چهارشنبه 4 دیماه سال 1392 19:20
آدم از یه ثانیه بعد از خودش خبر نداره.از دو لحاظ: کیفی و کمی. اینکه: یکی تو یه بازه طولانی عمرش تو یه جبهه با یه سری عقایده، یهو تغییر مسیر میده و میره یه جبهه دیگه که شاید حتی180درجه با قبلش فرق کنه. اینکه: این بازه چه مدت طول میکشه و در کل عمرش چقدر دوام داره. هر آن ممکنه عمر خودمون یا عقایدمون به سر بیاد(خواه...
-
آفساید
سهشنبه 3 دیماه سال 1392 18:14
تو آفساید بودن شده عادت واسه ماها. حالا دیگه امثال ماها از تو آفساید بودن ناراحت نیستیم. یاد اون اعتباری که برا مسئولین قایل بودیم بخیر... پ ن: *داشتم فکر میکردم اگه رئیس جمهور میشدم، با اینهمه مسائل بزرگ و وحشتناکی که واسه مردم و کشور وجود داره فرصتی واسه امور پوپولیستی برام باقی می موند؟ ارزش هر روز کاری من که مجری...
-
نوع نگرش
یکشنبه 1 دیماه سال 1392 15:38
رفت سر کاری که از روز اول بهش گفتن: هر روز که میشینی جلو سیستمت، باید یک استکان چای بخوری! بعد کارتو شروع کنی.... زیر بار اون کار نرفت... باید !؟ رفت سر یه کار دیگه ...در حالیکه هر روز قبل از کار، با ولع تمام، خودش یک لیوان چای میخورد.
-
انار، هندونه، کرسی
شنبه 30 آذرماه سال 1392 18:31
گفتم امشب دور هم جمع شیم بیاد همه دانشجوهایی که تو غربت یلدا رو به صبح میرسونن.* همگی خوش اومدین. دکتر بیا اینطرف کرسی کنار خودم! غریبی نکن! اینجا همه خودین! مثل خودت! معرفی میکنم: بچه ها! دکتر. دکتر! بچه ها! درون همه ماها اتاق فکری وجود داره. هرچند اتاق فکری بعضیا متروکس، اما اکثر آدما ازش استفاده میکنن. آمار افرادی...
-
تخم همون تخمه
سهشنبه 26 آذرماه سال 1392 19:02
به قول "محمدمهدی"(یکی از بهترین رفیقا): تخم، همون تخمه، بستگی داره که کجا افتاده باشه... * گاهی بهترین بذرا با وجود ژنتیک عالی و پتانسیل بالا اگه رو سنگ بیوفتن هیچ فرصتی برای ابراز خودشون پیدا نمی کنن... * گاهی یه نفر به ظاهر موفق، فقط یه بذر متوسطی (یا شاید کمتر از متوسط) بوده که از قضا در جای خوبی...
-
بزرگتر از دهن
شنبه 6 مهرماه سال 1392 18:47
یاد آوری واسه خودم: بعضیا عادت دارن لقمه های گنده تر از دهنشون بر دارن... این صفت خیلی خوبیه. به شرطی که دهنتم به اندازه کافی گشاد کنی!
-
دادگاه یک طرفه
دوشنبه 1 مهرماه سال 1392 03:45
مهدی رف امیرکبیر، اون هنوز اول خطه. همون مهدی که پدرش چند ساله به رحمت خدا رفته... محمد هم بعدش رف امیرکبیر، اون هنوز اول خط بود. همون محمدیکه صبح تا عصر تو آفتاب کارمیکرد... رضا رفت صنعتی شریف، اون هنوز اول خطه. همون رضایی که تو دوره کارشناسیش محتاج پول شهریه پیام نورش بود و تو کتابفروشی کار میکرد... اون تو این بازه...
-
انرژی "نقطه صفر"
یکشنبه 31 شهریورماه سال 1392 19:36
انرژی "نقطه صفر" همون انرژییه که در شرایط اضطرار خودشو نشون میده. در همه چیز و همه کس وجود داره( حتی بی انگیزه ترین و ضعیف ترین آدم ها) شرط استفاده از این منبع بی انتها، فقط و فقط باور عینی اونه
-
میله اتوبوس ...
شنبه 23 شهریورماه سال 1392 20:33
با دستامون از میله های اتوبوس(شما بخون مترو) آویزون بودیم. اول صبحی تا برسیم مقصد یه یارو (کارمند بانک بوووق) هم مسیر ما شده بود. مث همیشه ناشکر (شما بخون انرژی منفی). با بقل دستیا حرف میزد(شما بخون "بووق ناله" میکرد). اینکه چرا باید تا ظهر کارکنه... اینکه همکارش رفته مرخصی اون باید بجاش اضافه کار...
-
برزخ
سهشنبه 22 مردادماه سال 1392 18:11
واسه همه از جمله خودتون و ماها دعا کنید! روزگارمون خعیلی برزخی شده. زمان تموم شدنش مهم نیس مهم اینه که بعد از تموم شدنش چی بشه... ازینکه بهم بگن دکتر بدم میاد... از بزرگانی مث پروفسور حسابی، چمران و ...خجالت زده میشم..
-
دسته های ملخ
یکشنبه 13 مردادماه سال 1392 18:16
و [هم] آنکه رستاخیز آمدنى است [و] شکى در آن نیست و در حقیقتخداست که کسانى را که در گورهایند برمىانگیزد سوره 22 آیه 7 در حالى که دیدگان خود را فروهشتهاند چون ملخهاى پراکنده از گورها[ى خود] برمىآیند سوره 54 آیه 7
-
اون سو گند دروغ...
پنجشنبه 10 مردادماه سال 1392 14:21
پس شیطان او را وسوسه کرد گفت اى آدم آیا تو را به درخت جاودانگى و ملکى که زایل نمىشود راه نمایم سوره 20 آیه 120 ...شیطان برای به کرسی نشوندن حرفش و اثبات درستی وعده هاش برای آدم سوگند دروغ خورد... پ ن: گاهی یادم میره که "فریب خوردن" ، اشتباه کوچیکی نیس.
-
چه فرقی داره!
دوشنبه 17 تیرماه سال 1392 19:56
* بین دوستان در مورد سابقه مسابقه فضایی و قدرت آمریکا و روسیه بحث بود ، یاد یه مطلبی افتادم: وان براون یکی از مهرههای کلیدی SS بود. هیتلر پول، امکانات و نیروی کار لازم را در اختیار وی گذاشت تا V-2 را بسازد. همان موشکی که در اواخر جنگ جهانی دوم، لندن و بسیاری شهرهای اروپایی را در ترس و وحشتی بی سابقهای فرو برد. پس از...
-
خعلی تانژانتی! خعلی
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1392 19:12
*یه عددی رو فراموش کرده بودم... سر زبونم بود... واسه اینکه یادم بیاد شروع کردم از عدد یک به بالا شمردن! *امروز اسم خودم رو هم فراموش کرده بودم. وقتی اسم خودمو تو لیست دیدم اولش برام آشنا اومد و یه مدت طول کشید تا یادم بیاد خودمم! شاید علتش اینه که خیلی وقته از اسمم استفاده نکردم(شایدم دیگران خیلی وقته منو به این اسم...
-
احترام
دوشنبه 13 خردادماه سال 1392 19:25
* چیزی که اینروزا کمیاب شده "احترامه". این بلاگ اسکای از اون سرویساییه که خیلی واسش احترام قائلم (تا الان). احترام احترام میاره. *علیرضا عصار از معدود افرادیه که براش احترام زیادی قائلم (تا الان) . شاید چیزیکه منو یاد ایشون انداخت این شعر باشه: این دوستانیکه دم از جنگ میزنند/از تیرهای نخورده، چرا لنگ میزنند...
-
برد مفید
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1392 17:22
نمی دونم تاکی باید حسرت لذتو داشته باشم... (شما که غریبه نیستی..، به قول پروفسور حسابی:گاهی به افرادی که با بی ارزشترین چیزا به اشباع لذت و ارضا میرسن حسودیم میشه)* نمی دونم از زندگی چی میخوام ... حتی نمی دونم فلسفه زنده بودن چیه... این جملات، شاید حرف خیلیای دیگه هم باشه. افرادی که جدای از عادات و لعابهای محیطشون یه...
-
این گوشه جهان یا جهانی در این گوشه
چهارشنبه 1 خردادماه سال 1392 19:01
پ ن: یکی از اون جاهایی که خیلی دوس داشتم برم همون تصویر بالاس... یکی از اون بزرگانیه که خیلی بهش ارادت دارم..جهانی در این گوشه متمرکز شده. حدس میزنید کجاباشه؟! * یادم نیس انتخابات مجلس چندم بود. فقط میدونم یکی از "کان دیدها"، دانش آموزان به اصطلاح ممتاز رو دعوت کرده بود واسه تقدیر. با چه ذوقی رفتیم واسه تق...
-
به بهای باد
یکشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1392 17:44
از سری خاطرات جهنم: تازه وارد بودم و صفرکیلومتر. محیط نا آشنابود و رسم و رسوم و قوانین اونجارو کسی برام توضیح نداده بود. همه برام غریبه بودن. بین اونهمه پایه بالایی احساس میکردم زیر ذره بین همه قرار دارم و همه میخوان بدونن این تازه وارد کیه. ما رو بعد از امضای حکم ورود به جهنم به صورت گروهی، تقسیم و به اردوگاه های چند...
-
... تا عمل
شنبه 14 اردیبهشتماه سال 1392 20:59
نامه های بی پاسخ به ترتیب شماره: 1- از بس منتظر موندم زیر پاهام علف سبز شد...اما بازم منتظرم… 2- علفا دونه داده موقع دونه افشانی شده!(قضا را در آن سال از آن خوب شخم/ ز هر تخم برخاست هفتاد تخم!) 3- دونه ها قصد رویش دوباره دارند...هنوز منتظرتم...فصول پشت سر هم میان و میرن و من مطمئنم یه روز میای... 4- اینجا یه مزرعه...
-
فقط و فقط یکبار زندگی میکنی
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1392 09:24
اونشب خیلی حالش گرفته بود. اینجور وقتا واسه آرامش و تمرکز بیشتر بعضیا میرن تنهایی قدم میزنن بعضیا به جنگل ، دریا ، امام زاده، رفیق فابریک و... پناه میبرن. اون یه راست رفت قبرستون. اونجا آرامشش بیشتر بود. رفت سر قبر یکی از بهترین دوستاش .سکوت، تنهایی، تاریکی شب... یه رفیق واقعی حتی تو این شرایط هم کمکت میکنه! آرومتر که...
-
تمرکز!
پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1392 17:04
تمرکز حواس یک دانشجو روی چیه؟دغدغه های یک دانشجو چیه؟ سربازی؟ ازدواج؟ درس؟!
-
بازگشت سامورایی
پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1392 16:42
بعد از مدتها "خودسانسوری"، باز هم سلام! * گاهی چقد دور بودن از رفقا(چه سایبر چه غیر سایبر) سخته... رفقایی که به هزار و یک علت وبلاگشون آف میشه. دلایلی مثل: استخدام، تغییر مکان، ازدواج، اخراج، تهدید، ترس و... * بعضیا اگه ننویسن میمیرن! البته خوبیش اینه که میتونن زنده بشن،اگه دوباره بنویسن! * این پست...
-
کلیشه ها
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1391 18:25
سالهاست موضوع قاچاق،محصولات بنجل چینی و...تکراری و کلیشه ای شده. (کاریکاتور فارس)باز هم کلیشه... کجای کار میلنگه؟ پی نوشت: یه دزدی در حال فرار داد میزده: آی دزد... آآآی دزدو بگیرید...
-
روز معلم، استاد
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1391 18:15
ما که میخواستیم درس بخونیم و معلما تو سرمون میزدن و نمره کمتر از 18 واسمون ننگ بود، شدیم این!! وای به حال نسل جدید که معلماشونم...استغفزالله...
-
سیاست ما همان دیانت ماست
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1391 18:08