-
گرگ بیابون هم آدمه!
پنجشنبه 12 فروردینماه سال 1395 19:45
دیشب خبر بدی بهم رسید. دوستم میگفت یادته در مورد فلانی فلان روز یه حرفی زدی؟ از اون و امثال اون انتقاد میکردی...؟ گفتم آره چطور؟ گفت اوضاش بدجور بهم ریخته. فک کنم همونجور شد که میخاستی! گفتم من!؟ من کی بد اونو خاستم!؟ سوء تفاهم شده. من حتی به موقعیت و مال و ثروت و...امثال اونا یه ذره فکر هم نکردم، چه برسه که بخام جای...
-
روز برکت مبارک
پنجشنبه 12 فروردینماه سال 1395 10:08
-
جگر. داشتن یا نداشتن!
چهارشنبه 4 فروردینماه سال 1395 12:09
اول سالی دوستم200هزار تومن جریمه شد! همینطور ماشین جلوییش. بابت سبقت غیر مجازی که هرگز مرتکب نشده بود! اونهم تو یه مسیر با دید باز و کم تردد. اگه این اسمش عقده ای بودن،سادیسم، حرف زور یا... نیس، پس چیه؟! رفتم جلو خاستم از حق دوستم دفاع کنم به اون موجود بگم ماهم افسر بودیم، قبض جریمه هم دستمون بوده و میدونستیم محتوای...
-
صنعت زدگی
سهشنبه 3 فروردینماه سال 1395 07:43
سلام! عید همه مبارک! سالی سرشار از خیر وبرکت، سبزی و شادکامی برای همتون آرزومندم. پی نوشت: * شایدمحیط مثل تُنگ مارو محصور کرده ولی این چیزی از ماهی بودن ما کم نمیکنه. * اون ذوق و شوق قدیما برای عید، کمتر دیده میشه. البته این موضوع محدود به عید نیس... بچه ها دیگه "بچگی" نمیکنن. قبل از6-7سالگی به مسائلی آلوده...
-
چکنویسی سال
چهارشنبه 12 اسفندماه سال 1394 09:05
وقتی به تقویم رومیزیش نیگا میکنی انقد خط خطی و حاشیه نویسی کرده که قاط میزنی! با خودکارای رنگای مختلف روزای مختلف رو علامت زده...بعضی جاها کنار تاریخا یه کلمات فارسی یا انگلیسی اختصاری نوشته...بعضی روزارو با خط محاصره کرده یا با خط ربط داده به هم. روی بعضیا ضربدر زده. بعضی خونه هارو با یه دایره یا مستطیل گروپ کرده......
-
ای حال نا معلوم...
جمعه 30 بهمنماه سال 1394 16:07
برای بار چندم همراه دوستم که بازرس آزمونه برای بازرسی یکی از آزمونهای مراکز اموزش آزاد رفته بودیم. هر بار هم تکرار عذابی الیم و نمک بر زخمهای کهنه ... خدا لعنت کنه اون کسی که دانش کاه و مدرک پولی رو تو کشور پایه ریزی کرد و سیستم علمی کشور رو به باد فنا داد! تو یه کتابی ( اسمش خاطرم نیس) ویژگیهای کشورهای جهان سوم رو...
-
یک پیشنهاد دانشجویی
یکشنبه 27 دیماه سال 1394 16:42
آخرای امتحانات ترم 2 بود. با عباس داشتیم بر میگشتیم خوابگاه. سر راه عباس گفت یه سر بریم امور فرهنگی دانش کاه یه کار کوچیک دارم، بعد بریم خابگاه. با هم رفتیم امور فرهنگی. عباس داشت یه فرمایی رو تحویل میگرفت. پرسیدم اینا چیه؟ گف واسه گرفتن مجوز نشریه تو دانش کاهه. میخام ترم بعدی یه مجله در مورد فیلم و هنر و... چاپ کنم....
-
تدبیر در تقدیر
شنبه 26 دیماه سال 1394 15:26
دیروز برای بار چندم خدا بهم ثابت کرد میتونه کسانی یا اتفاقاتی رو سر راه زندگی ما قرار بده که کل مسیر زندگی ما عوض بشه... روایتی هس نقل به مضمون : یه نفر میره پیش پیامبر (ص) و میگه برام همچین دعایی کنید. پیامبر دعا میکنه و جواب میشنوه و به طرف میگه: در تقدیر تو همچین چیزی نیست! متاسفم... طرف دلخور میشه ولی میگه خدا...
-
سد در سد!
پنجشنبه 24 دیماه سال 1394 17:01
تا حالا از روی یه سد به پایین نگاه کردین؟ لحظه باشکوهیه. یکطرف صدا و خروش حجم عظیم اب خروجی، و در طرف دیگه آرامش دریاچه و افق بلندش... مثلا این لینک از "سد کارون3" هست که تو دوره دانشجویی رفته بودیم. پیشنهاد میکنم برای گردشگری و ...ترجیحادر فصول سبز سال یه سری بهش بزنید... طبیعت قشنگ و بکری هم داره.......
-
فشرده سازی زمان
پنجشنبه 24 دیماه سال 1394 11:02
فرق میان خوب و عالی، اندکی تلاش بیشتر است! پ ن: در ادامه مبحث قبلی درباره فواید بررسی خاطرات خودمون، بعد از کنکاش تو آرشیو خاطرات و... به این 2 عکس برخوردم. زمان وقتی فشرده بشه ناگفته های جدیدی برامون داره. مصداقش فاصله گرفته شدن این دو عکس چندین ساله. .. مطلب مشابه قبلی: درخت
-
اندر فواید بررسی خاطرات گذشته خودمان
شنبه 19 دیماه سال 1394 17:42
راستش از شما چ پنهون رفتیم ب یه نفر ثابت که نه، رفتیم براش مصداق بیاریم ک مرور خاطرات گاها فراموش شده خودمون، برا خودمون هم آموزندس!! سر اثباتش یه 4-5ساعتی تو آرشیو نوشته های دور و نزدیک غرق بودیم... نه اینکه مصداق پیدا نشده باشه. واسه اینکه خودمونم جو گرفت و کنجکاو شدیم ازین شاخه به اون شاخه بریم...آقا سرتونو درد...
-
نوشتن/ ننوشتن یا...؟!
شنبه 19 دیماه سال 1394 12:03
نوشتن یا ننوشتن گفتن یا نگفتن رفتن یا نرفتن ... و خلاصش: مرده یا زنده ! میگن وجه تسمیه کلمه انسان، اینه که از ریشه "نسی" عربی، اومده و به معنی فراموشی و فراموشکاری. آدمی از بس زود فراموش میکنه "انسان" نامیده شده! بارها این موضوع بهمون ثابت شده . این روزا اونقدر سر ما آدما شلوغ شده که شدیدتر به...
-
خیابان نامه1
یکشنبه 13 دیماه سال 1394 15:48
از سری بریده یاد داشتهای افسر راهنمایی رانندگی * با این اوضاع فعلی فک کنم سربازی رو هم مث دانشکاه آزاد و شبانه پولیش کنن.تعجب نکن اگه زمانی برسه که شهریه بدی و بیای" اجباری"! * از اون طرف میدون یه راننده داره داد میزنه و یه چیزایی میگه... اما نامفهومه. فاصله و سرو صدای محیط نمیزاره بفهمم چی میگه.. فقط یه...
-
خدا پنداران فرعون صفت!
پنجشنبه 19 آذرماه سال 1394 14:16
یکی از اساتید اقتصاد که سابقه اقامت تو انگل ستان و... رو هم داشته در مورد اوضاع اقتصادی کشورمیگف: هر چیزی یه آستانه تحملی داره.اگه قبل از رسیدن فشار به اون استانه تحمل سوپاپ اطمینانی قرار ندی دیر یا زود منفجر میشه! ... در توضیح حرف ایشون باید گفت: وقتی درآمدها بصورت ناعادلانه تقسیم شده باشه و شکافهای طبقاتی بیداد...
-
من از بچگی آرزو داشتم...
پنجشنبه 12 آذرماه سال 1394 08:51
راستش از شما چه پنهون یه مدت بود زده بود به سرم برم خط تولید قطعات الکترونیکی راه بندازم. غیر از مبحث اشتغالش ک میتونس یه عده از دختران و پسران تحصیل کرده و تحصیل نکرده رو به نون و نوایی برسونه وکمک اقتصادی برای جامعه باشه. واسه خودم هم خییییلی مفید بود. بهره مادی و ..درصد کمی از اونه، منظورم علاقه خودمه ... به قول...
-
سفرنامه ابن بطوطه!
جمعه 6 آذرماه سال 1394 11:01
اگه یادتون باشه اون موقه ها ک تازه موبایل باب شده بود و خبری از شبکه های چرند اجتماعی نبود، اس ام اس زیاد رد و بدل میشد ... از جمله این اس ام اس قدیمی: سفرنامه ابن بطوطه: شبی از قزوین میگذشتیم. بگذریم... خدا لعنتشان کند! این اس ام اس 4 خطی کل سفرنامه بود، اما این "سفرک" نامه افسر ما یخورده طولانیتره! برای...
-
بازگشت یک افسر بازنشسته
شنبه 23 آبانماه سال 1394 16:39
تا حالا به این فکر کردین همونجور ک بعضی مناسبتا میان روزای کاری رو خنثی میکنن و به تعطیلی میکشن، آیا مناسبتی هست که بتونه تعطیلیا رو خنثی کنه؟!! مثلا اگه بیوفته جمعه اونجمعه تعطیل نباشه!! شاید براتون خنده دار باشه ! پیش خودتون بگیین عجب حرفایی میزنه ها...! اما باید بگم بله! همچین روزایی هس! کمترین مثالش راهوره...
-
خلوت با خودمون. من از درخت کمترم؟
پنجشنبه 7 آبانماه سال 1394 07:55
بعضیا از شدت فشار عصبی میرن با یه نفر حرف میزنن، بعضیا که کسی رو ندارن میرن تنهایی قدم میزنن، بعضیا میرن یه جای دنج گیر میارن ب یه چیزی ذل میزنن، بعضیا دعوا راه میندازن... بعضیام میریزن تو خودشونو بعد یه مدت خبر سکته یا... ازشون میشنویم... اینکه ادم گاهی با خودش خلوت کنه و دو دو تا چارتا کنه ببینه زندگیش دست کیه و...
-
تنهای تنهای تنها
یکشنبه 3 آبانماه سال 1394 20:53
به قول یکی از بهترین اساتیدمون، سادگی زیباست. اصلا سادهگرایی یا مینیمالیسم یک مکتب هنریه برا خودش. گاهی با ابزارهای خیلی معمولی میشه حجم زیادی از پیام های مهم رو در زمانی خیلی کوتاه به مخاطبان زیادی منتقل کرد. تصویر بالا چنتا تیکه پارچس که با یه عبای سیاه تمیز و شیک پوشیده شده و یه عَلَم ایجاد کرده. عَلَمی که نماد یه...
-
بسته بودن پنجره در هوای آلوده (قط 0)
سهشنبه 27 مردادماه سال 1394 16:00
سلام دوستان. همه چی یهویی اتفاق افتاد. الان یک هفته از اون تصادف میگذره. صدای ترمز و بهم خوردن دو ماشین نه چندان ایمن، آخرین سکانسیه که با هوشیاری تماشا میکنی. عرق سرد، لرزش ناخود آگاه بدن، ضعف و به بن بست فکری رسیدن ، نگاه های کنجکاو و گاها نگران همه افرادی ک شاهد تصادف بودن... بعد از حادثه، وقتی میبینی میتونس خییلی...
-
خاستگاریهای این زمونه
شنبه 17 مردادماه سال 1394 15:59
در تاکسی: ماه رمضون بود. بعید میدونستم تو اون ساعت دیگه مسافری پیدا بشه.داشتم خالی برمیگشتم خونه. تو راه برگشت از کنار دفترخونه ازدواج که رد میشدم حاجی صدام کرد گف در بست. با خودم گفتم اگه بگم 2تومن 500خاد داد اگه بگم3تومن 1500، پس گفتم5000تومن! اونم گف میدونم کرایه چجوره، راضیت میکنم. اول رفتیم یه ساختمون چند طبقه....
-
بمبهای خبری "حواس پرت کن"
چهارشنبه 14 مردادماه سال 1394 09:23
واقعیت اینه: خیلی از ماها هیچوقت از روی علاقه دانشکاه نرفتیم و الانم از روی علاقه دنبال کار یا سرکار نیستیم و از روی علاقه اولویتهامونو تعیین نکردیم. همش بنا بر اجبار (ناشی از بدبختی و فقر مالی ، اطلاعاتی،عاطفی یا...) بوده . اهداف تحمیل شده به ما نهایتا ابزاری در نظر گرفته شده برای اهداف اصلی و اختیاری که مال خودمون...
-
نکته های ساده
چهارشنبه 14 مردادماه سال 1394 08:42
استاد چینی الاصلمون کنار مباحث مربوط ب کلاسش حرفای دیگه ای هم میزد که شاید نقش آچارفرانسه داشت. مثلا: میگف تمرین دستخط کنید و کلاس خوشنویسی واسه خودتون بزارین ک موقه نوشتن رزومه (چ برای ادامه تحصیل تو امریکا چه برای کاریابی) خیلی به دردتون میخوره. یه چند تا برگه A4 هم برای نمونه داد بهمون.. خدا خیرش بده. واقعا نکته به...
-
سوال، بی سوال 1
شنبه 20 تیرماه سال 1394 09:53
درد دل های یه افسر راهنمایی و رانندگی: ... ... اون قدیما یه افسری ک نمیخاس مردم رو اذیت کنه (سادیسمی نبود) و تا میتونست جریمه نمیکرد (بیشتر هوای مردم رو داشت تا کادریهای خودشون) دست کم هفته ای6میلیون تومن جریمه وارد خزانه دولت میکرد...(ناخواسته!) اون موقه ها واسم سوال بود، الانم که جریمه ها15هزار تومن به بالاست (قبلا...
-
نما
جمعه 22 خردادماه سال 1394 11:51
در تصویر بالا هر دوساختمون از یه نقشه استفاده کردن. گاهی تغییرات جزیی برای ما، منجر به تغییرات کلی در دیگران میشه. (تغییر در رفتار، افکار، و حتی عملکرد) * فرق بین خوب و عالی اندکی تلاش بیشتر است. * گاهی لازمه باور کنیم : ...و همین لباس زیباست نشان آدمیت
-
فقط برای یاد آوری خودم
پنجشنبه 21 خردادماه سال 1394 21:09
هنوز نیم ساعت مونده بود به شروع همایش. دو سه نفر اصلی که محوریت موضوع بین اونا دست به دست شد و از مدعوین اصلی هم حساب میشدن تازه از راه رسیده بودن. یکی از اونا با خانم بچه ها اومده بود سالن. از همون لحظه اول که بابای بچه همراه همکاراش رفت روی سن، صدای بچه رفت هوا! بیچاره مامانش مجبور شد از اول تا آخر بیرون از سالن...
-
خدا نشناس!
سهشنبه 12 خردادماه سال 1394 11:14
معمولا ماها خیلی مراقببیم بچه هامون حرف بد یاد نگیرن ولی بلاخره دیر یا زود یاد میگیرن! تو فرهگ اکثر جوامع، "فحش" تو دسته اول "حرفهای بد" جا داره. فحش یاد گرفتن کار ساده ایه و بطور ابلهانه ای سریع و بدون هیچ نقصی یاد گرفته میشه! خود من شخصا بدون هیچ شهریه و کنکور از محضر بهترین اساتید فحش بهره...
-
سخت بى نیاز
شنبه 9 خردادماه سال 1394 21:33
و هر که بکوشد تنها براى خود مىکوشد زیرا خدا از جهانیان سخت بى نیاز است سوره 29 آیه 6 پ ن: * ریشه اصلی آرامش، عزت نفس، اعتماد بنفس و... استقلاله ! دست کم ترین حالتش هم استقلال مالیه. نقش مشکلات مالی رو هیچ کسی نمیتونه نفی کنه. حتی مذهبیترین آدما هم میگن اگه فقر از یه در بیاد تو خونه، ایمان از در دیگه میره بیرون. *...
-
مخ خودمون و بچه هامونو دست کیا دادیم؟!
شنبه 2 خردادماه سال 1394 08:48
اون قدیما بچه های کوچیکتر از خودمون رو جمع میکردیم براشون داستان و قصه بگیم، البته اهل خرید کتابای پر رنگ و آب و شیک و...نبودیم، فقط همون کتاب قصه های قدیمی و رنگ و رو رفته رو بلد بودیم (1) از خودمون فی البداهه داستان بلند و پیچ در پیچی تعریف میردیم و وانمود میکردیم اینا آپدیت ترین داستانهای کتابهای پر زرق و برقه......
-
احترام
شنبه 26 اردیبهشتماه سال 1394 12:50
یکی از بهترین دوستای دوره نو جوونیم موتورسیکلتم بود! از یه طرف خیلی قانع و کم توقع بود و از طرفی دیگه همیشه میشد رو کمکش حساب کرد. البته یه مواردی هم بود که عذر تقصیر داشت و موضوع مربوط به این بود که قدرشو بیشتر بدونم و بیشتر بهش توجه کنم. هیچوقت ازاینکه تو اوج قبراقی میزدم تو ذوقش و سوییچو میچرخوندم و خاموشش میکردم...