+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

خیابان نامه1

 از سری بریده یاد داشتهای افسر راهنمایی رانندگی

 * با این اوضاع فعلی فک کنم سربازی رو هم مث دانشکاه آزاد و شبانه پولیش کنن.تعجب نکن اگه زمانی برسه که شهریه بدی و بیای" اجباری"! 

 * از اون طرف میدون یه راننده داره داد میزنه و یه چیزایی میگه... اما نامفهومه. فاصله و سرو صدای محیط نمیزاره بفهمم چی میگه.. فقط یه نگاه کوچیکش کردم و حواسم به اینطرف میدون برگشت.چراغ سبز شد و طرف رفت...

حدود نیم ساعت بعد تو لاین برگشت همون راننده اومد جلوم ایستاد. کلی ازم عذر خواهی کرد و رفت!

و من فقط نگاهش میکردم!

 * تا بتونم از مردم طرفداری میکنم و حتی اونا رو از کادریها فراری میدم. چرا باید صبح تا شب جریمه بنویسم پول مردم رو بفرستم ب خزانه دولت؟! (البته یه درصد کمی از راننده ها هم مستحق جریمه های سنگینن..)

 * همخدمتیم ماشین خانوم محترمی رو نگه داشته. هر دو خانم سرنشین جلو کمر بند نبستن... طرف اومده بهش میگه: دوس داری یه زن خوب برات پیدا کنم مث خودم!!!

* تو تمام عمرم انقدر تو فیلم عروسی نبودم که در دوران افسری تو خیابونا و تقاطعها! همراهان ماشین عروس های عبوری  به مقصد ناکجا آبادها...

*از انتقالم به این استان جدید یه هفته نگذشته. اینجام مث اون 3استان قبلیه....بیشتر گزارشات و مکالمات بیسیم راهنمایی رانندگی مربوط ب غیبت یا امور مربوط به پرسنل وظیفس! تا مسائل ترافیکی و مردم و ...   انگار کادریها فقط آفریده شدن برای زندان بانی سربازان وظیفه! مثالش:

"شماره13" تمام شهر رو گذاشته بود رو سرش ک سرباز وظیفه فلانی کجاست. صداش تو بیسیم گرد و غبار راه انداخته بود. از شماره 1و2و3 و...بگیر بیا بالا  از همه سراغ فلان سربازو میگرفت ک چرا سر پستش نیس...این تقاطع حساسه ...کجا رفته فلان بلوار شلوغه ...فلان میدون اونجوریه و...شهرو ترافیک برداشته ... خوب که خسته شد و گرد و غباراش خابید یه نفر تو بیسیم جواب داد: ایشون امروز خدمتش تموم شد ترخیص شد!!!

همه چی ب حال عادی برگشت!! و اون تقاطع و میدون و شهر و...ک تا یه دقیقه قبل قفل بود و مهم بود یهو فراموش شد!!

 * یکی از هم خدمتیها  (هم اجباریها)  امروز تو خیابون سیلی خورد! بهش گفتم مردم رو اذیت نکن واسه رضایت کادریها. الان کدوم کادری ازتو حمایت کرده؟!  اینهمه خوش خدمتی کردی چی نصیبت شد؟! نهایتا 2سال قبض جریمه داری و یه عمر دین مردم گردنته...

 * تا الان یه بار نیکی کریمی رو تو خیابون شماره1 دیدم، الان هم لاریجانی رو تو تقاطع3 ...! (تشابه چهره!)

 * آدرس ک پرسیدن گفتم بلد نیستم! گفتن مال اینجا نیستین؟! گفتم نه خانم مارو ب زور آوردن اجباری! گفت: اینکه نمیشه! اول باید همه جای شهرو نشونتون بدن بعد سر پست بذارنتون! گفتم: خدا پدرتونو بیامرزه. ای خانم!نیومدی  سربازی ک بدونی چ خبره...!!!:)

نظرات 4 + ارسال نظر
آدم یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1394 ساعت 07:18 ب.ظ http://autumn-girl.blogsky.com

لذت بخش و هیجان انگیز بود خوندن این پست...

یه جورایی اسمش اشک ها و لبخند ها هم میتونست باشه....
+خلاصه که خدا قوت :)

پیشنهاد خوبیه..
این خیابون نامه نوشتهاسریالش ادامه داره ، اینجوری شماره گذاری شد... ب امید روزی ک سربازی قسمت خانومها هم بشه!
ممنون از نظر خوبتون

آدم دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1394 ساعت 12:24 ب.ظ http://autumn-girl.blogsky.com

واااای نه....سربازی زنونه خیییلی بده....حالا دیگه به سربازی ما گیر میدین؟!؟!؟!

واای بله!!...
خب تساوی حقوق زن و مرد دموکراسی سیتیزنشیپ...

مدیرجوان شنبه 19 دی‌ماه سال 1394 ساعت 11:53 ق.ظ http://1modirjavan.blog.ir

اوه٬چه وضعیه!!!
میخوای برات زن پیدا کنم:)))
همون جوری که فرمودید دوران دانشجویی در خوابگاه از سربازی سختر هست٬پس من رسما معاف تشریف دارم:)))

زن؟! من؟!! خانم، کمربند نبستی با موبایلم حرف زدی خلاف هم دور زدی چجوری میخای زن پیدا کنی! :)))
خدا قوت مهندس! امتحانا چطور بوده؟
بعله شما الان واسه خودتون یه چریک با تجربه شدین... :)

a چهارشنبه 23 دی‌ماه سال 1394 ساعت 05:09 ب.ظ http://www.ayusefian.blogsky.com

سلام از خوندن خاطرات تون لذت بردم زیبا می‌نویسید امیدوارم همیشه شاد و پیروز باشید.

سلام
همینطور شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد