+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

چگونه قویتر شویم. قسمت۲


در ادامه پست قبل:

مریدان رهبر در خارج از کشور، اعتقادشون راسخ تر از ماست. بیشتر از ماها گفته های رهبری رو لازم الاجرا میدونن و اون رو رو چشم میزارن. اونا دلگرم مسلک رهبرن. مصداق عملی " از تو، به یک اشاره، از ما به سر دویدن".
اینکه مثلا تو دهه شصت، وسط نبرد با دشمن بعثی،  رهبر لازم میبینه  صنایع موشکی بازدارنده، داشته باشیم ویه زمین بیابونی رو کلنگ زنی میکنه، این به مخاطب و ماها بستگی داره که این حرکتو مسخره کنیم یا از اون بیابون و امکانات ناپیدا و ظاهرا صفر، یک کارخانه موشک سازی بیرون بیاریم.
اینکه به مسولان اعلام میکنه در صورت پاره کردن برجام توسط امریکا، ما برجام رو آتش بزنیم ولی مسئول مربوطه راه همیشگی تمسخر رو پیش میگیره و اعلام میکنه "بعضیا فکر میکنن بچه بازیه که یه منقل آتیش وسط باشه.."!  یک بحثه ، و اینکه یه نفر از همون اشاره اول ، تا اخر خط رو بخونه و سرلوحش باشه  یه بحث دیگس.

اخیرا رهبر گفته باید قوی بشیم. ما طبق معمول یه حرف قشنگی شنیدیم وتایید کردیم. اما برای امثال تهرانی مقدم ها و حاجی زاده ها، ننگ و عاره که حرف رهبری زمین بمونه . و با تلاشی مضاعف و عزمی جدی  برای اجرایی شدنش  رقابت میکنند.

دیدین این افرادی که انقلابی خالص هستن وبی توقع و بی حاشیه کار میکنن، آبروی انقلاب و رهبر چقد براشون مهمه؟  دغدغشون اینه که هر موقه پیش رهبر میرن، دستشون پر باشه و خوشحالش کنن. مثلا برای سالروز تولد انقلاب تلاش میکنن، برنامه ریزی میکنن که مثلا سال دیگه۲۲ بهمن چه دستاوردی ارائه کنیم که رهبر و مردم خوشحال بشن. تمام فکر و هدفشون اینه که به جامعه اسلامی احساس عزت و غرور تزریق  کنن. 

اینحرفها برای کلاس انشا و یا صورتجلسه کنفرانس و همایش نیس. یه دور همی شب یلدایی خودمونیه! یعنی مخاطب ، حزب بازی و سیاسی بازی و... نیس،مخاطب ، خودماها و زندگی شخصی ماست. مصداق عملیش هم لزوما تو سیاست و انتخابات و.. نیس، همین خونه و مدرسه و محل کار خودمونه. مثلا بابت مناسبتهای مختلف. ما که ادعای انقلابی بودن نداریم، اما  حرفم اینه که ما ها، در مورد عقاید و انقلاب و اسلام پیشکش،آیا در زندگی شخصی هم اینجور هستیم!؟ یعنی برای عزیزانمون ( پدر، مادر ، همسر، ...) این مدل توجهی داریم؟ مثلا برای روز مادر برنامه یا سورپرایز تعیین میکنیم ؟ یا نه تو بهترین حالتش فقط برای رفع تکلیف چند روز قبلش یه گلی، شیرینی سر راه میخریم ببریم. 

اینها چیزهای جدای از هم نیستن! کسی که در زندگی شخصیش تقید و جدیت داره، میتونه تومرحله بعد مدعی بشه و برای دیگران هم مفید عمل کنه.

چگونه میتوان قوی شد.قسمت اول


+ معنای اقتدار ملّی این نیست که انسان پولهای کشور را به یک کشور بیگانه بدهد و سلاحهای مدرن او را بخرد و در انبار ذخیره کند که خودش حتّی قادر نباشد بدرستی از آنها استفاده بکند؛ این حماقت است، اقتدار ملّی این نیست که یک کشوری از آن طرف دنیا بیاید برای حمایت از یک حکومتی و یک دولتی، در آنجا پایگاه بزند و حضور پیدا کند وخون ملّت را بمکد و هر غلطی میخواهد در آن کشور بکند برای اینکه این خاندان منحوس را مثلاً در کشور حفظ کند؛ اینها ذلّت است. اقتدار این است که یک ملّتی از درون بجوشد؛ هم علم را، هم نظامیگری را، هم سازندگی را، هم پیشرفت را، هم عزّت بین‌المللی را برای خود کسب کند. اینها مؤلّفه‌های اقتدار ملّت ایران است؛ این را شما امروز دارید، خوبش را هم دارید، ظرف پُرش را هم دارید به توفیق الهی؛ باید از این عناصر قدرت، بجا و بهنگام استفاده شود. ۱۳۹۷/۰۴/۰۹

کشور را باید قدرتمند کنید. قدرت فقط به سلاح نیست؛ مهم‌ترین ابزار قدرت و مهم‌ترین عنصر قدرت‌ساز، علم و شخصیّت ملّی است. شخصیّت افراد، ایستادگی، هویّت، هویّت انقلابی؛ اینها است که قدرت میسازد. ایمان، به ملّت ما قدرت داد، انقلاب، به ملّت ما قدرت داد. وقتی قدرت داشته باشید و دشمن ببیند قدرت شما را، ناچار عقب‌نشینی خواهد کرد؛ وقتی ما در مقابل دشمن از نشان دادن و عرضه کردن مبانی و عناصر قدرت خودمان اجتناب کنیم، پرهیز کنیم، بترسیم، ملاحظه کنیم، دشمن پُررو میشود. ۱۳۹۵/۰۲/۱۳


لینک متن کامل http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=44738

قاصم الجبارین

سلیمانی" کاری با مردم کرد که اگه " اشقی الاشقیا " خبرداشت ماجرا اینطور میشه اون کارو نمیکرد و میگذاشت حاجی مث خیلی از بزرگان ، غریبانه و مبهم از دنیا بره. در مورد خدمات بزرگ این مرد به جامعه بشری, گفتنی زیاده. نه تنها در بیرون از مرزها ، که در داخل کشور هم انقلاب کرد. منافقای وطنی هم خوشحالیشون کوتاه مدت خواهد بود.  شاخص شناخت اونا در اختیار همه قرار گرفت و  دیگه شک و شبهه ای برای کسی در شناخت افراد باقی نموند. اتحاد و بیداری ایجاد شد.


ماها اسم خودمونو گذاشتیم مسلمون ، اما در عمل عقایدمون در زندگی روزمره، جریان جدی نداره. سلیمانی نماد جریان دادن عقاید به زندگی بود.اون جامعه رو مبارز کرد. مرد کرد.کاری کرد افرادی که تصورشم نمیکردی، قاب عکس سلیمانی و رهبر رو زدن تو اتاقشون!
اون به همه یاد داد که مبارزه هزینه داره.سختی داره. اما در قبال عزت و آزادگی این ناچیزه. یاد داد آبدیده و قرص و محکم رفتار کنیم. درسته کید دشمن عظیمه اما "و العاقبه للمتقین.."
تکلیف ما چیه!؟ امریکا اینجا نه سفارتخونه داره و نه پایگاه نظامی . پس ما اینهمه نیرو و انگیزه و انتقام رو بر سر کی خالی کنیم؟! 

جواب: داعشیهای وطنی!

داعشیهای وطنی به مراتب خونریزتر و خطرناکترن. رئسا و مدیرای مغرور و منافق.افرادی که دین، عقاید و منافع کشور رو مسخره میکنن وگرده مردم رو پله کردن برن بالا.

 با قاطعیت و آرامش بیشتر. با تدبیر و شجاعت.  داعش وطنی میتونه یه پیمانکار فاسد، مسئولی در بنیاد مسکن، گمرک،نماینده ای در مجلس، استادفاسد دانشکاه، همکار، همسایه،فرماندار و یا شهردار و... باشه.

فشار و استرسی که داعشیهای وطنی ایجاد میکنن گاها خارج از تحمل جامعس.

 مثال رود نیل و حضرت موسی مثال به جا و قشنگی بود. خیلی حرفها داشت و البته آرامش بخش. ماجرای تقابل موسی و ساحران هم در مورد داعشیهای وطنی صادقه. یعنی  هر چه در توان دارند برای  ضربه و تخریب به کار میبرند و با جون و دل نفاقشون رو عملی میکنند. طوری که حتل خود موسی ته دلش خالی میشه و خدا دلش رو قرص میکنه و  ورق رو برمیگردونه.

البته بلانسبت ساحران فرعون!  چون اونها بعد از پی بردن به حقیقت چنان ایمانی پیداکردند که در مقابل فرعون ایستادند و رجز خواندند. در حالیکه وکلا و دارو دسته منافقای داخل آگاهانه دنبال خودخواهیهاشون هستند.

جای امثال نواب صفوی واقعا خالیه.

سردار


امروز مفهوم و راز عبارت    «ما رأیتُ الّا جمیلاً»  رو خیلیهامون فهمیدیم.


کلاه خودمونو بچسبیم


+++ صاحب ماشین یه لحظه میره تو مغازه که زود برگرده، در ماشینو باز گذاشته، یه مقدار هم پول تو ماشینه.البته از تو مغازه حواسش به ماشین هس. یه نفر سریع میاد تو ماشین و میخاد ماشینو ببره. صاحاب ماشین از مغازه میدوه بیرون میپره جلو ماشین و داد میزنه دزدو بگیرین... دزده هم میزنه بهش و فرار میکنه.

//  بعضی روشها همیشه جواب نمیده.  همیشه اولویت اول حفظ سلامت خودتون باشه و ریسک عمل رو بسنجید.

+++ موقع عبور از جلو مدرسه، فرمون موتور پارک شده رو  تکون داد و چک کرد قفل نباشه و  بعدمثلا بدون توجه مسیرشو ادامه داد و سرک کشید تو حیاط مدرسه. سه ثانیه بعد از در مدرسه اومد بیرون و موتور رو برداشت برد یه گوشه کنار دیوار،حدود ۲۰ ثانیه بعد با اتصال سیم روشنش کرد و رفت. سرعت و خونسردیش نشون میداد برخلاف سن کم، ناشی نیس و خیلی هفت خطه.

// حداقل اون موارد ابتدایی امنیت رو رعایت کنیم. زدن قفل پدال یا قفل فرمون وقت زیادی نمیگیره.

+++ تو باز بینی فیلم دزدی بالا، به دوستم گفتم این یارو تنها نیس. دو نفر دیگه هم همراهشن. تو چند دور عقب و جلو زدن فیلم اثبات شد اونا عابرین عادی نیستن و پوشش بودن برا دزد اصلی.

// اگه با شانس یا  زرنگی مچ دزد رو گرفتین حواستون به پشت سرتون و افراد دور و بر هم باشه. همدستای دزد برا فراری دادنش ممکنه از پشت به شما حمله کنن

+++ این قانون مطلق نیس ولی میشه گفت اکثر این دزدیها توسط افراد غیر بومی منطقه/شهر  انجام میشه. هر کسی رو به حریم شهر یا محلمون راه ندیم. متاسفانه عملکرد پلیس بازدارندگی لازم رو نداشته،خودمون کلاه خودمونو بچسبیم باد نبره.

پست مرتبط:

حامد سوزوکیhttps://dar300metri.blogsky.com/1398/01/01/post-488/