+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

حامد سوزوکی


رفته بودیم عیادت یکی از دوستان . بنده خدا تو مسیر برگشت از محل کار یه شغال بهش حمله میکنه و زخمیش میکنه. تعریف میکرد که تو این چند روزه به  خیلیا حمله کرده و حتا تو روز روشن هم این کارو میکرده. با همه گرفتاریای فعلی  هزینه و گرفتاریای دوا درمون هم اضافه میشه...

پرسیدم عاقبت چی شد؟ گف چند روز قبل ، رضا و حامد داشتن با هم میرفتن و به اونا هم حمله کرده و حامد  زده با چاغو حقشو کف دستش گذاشته.

 بین مردم معروفه کله حامد بو قرمه سبزی میده. اما جدای از حرفایی که پشت سرش  هس ، تو این مورد بهترین واکنش رو داشته.  تو اینجورموارد مذاکره و ملاطفه جواب  نمیده.با خودم فک میکردم تو حادثه کشتار در مسجد نیوز لند ، در مقابل اون موجود وحشی  تو اون مسجد جای امثال حامد  خالی بوده.

پ ن:

گاهی لازمه آدم از لاک محافظه گری  بیاد بیرون و تهاجمی رفتار کنه.

 پست مرتبط 

نظرات 4 + ارسال نظر
فاضله هاشمی پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1398 ساعت 03:15 ب.ظ

چه جالب بودآره واقعا.گلنوشت عشقم وبلاگ منه

مهسا.م پنج‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1398 ساعت 07:38 ب.ظ http://1modirjavan.blog.ir

عید مبارک :)
ارزوی بهترین ها :)

++امیداروم نسل ادمهایی با یه همچین تفکراتی خشک بشه... شاید هم بهتر باشه ارزوی قوی تر شدن امت اسلامی رو داشته باشیم تا اونها دیگه از این جرات ها نداشته باشن.

عید شما هم مبارک
انشالله برای همه پر خیر و برکت باشه
انشاله

مهدی جمعه 2 فروردین‌ماه سال 1398 ساعت 09:25 ق.ظ http://bivatan.blogsky.com

جای یه بی کله خالی بودش که می زد ناکارش می کرد...

آره واقعا. کاش یکی بود همونجا ناکارش میکرد...

بهزاد جمعه 2 فروردین‌ماه سال 1398 ساعت 02:01 ب.ظ

آره دیگه باید با مسلسل نماز بخونن کصافطا خیلی تحقیر کردن

کاش یکی مثل حامد سوزوکی اونجا رفتار میکرد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد