+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

معلوم هس اون پایینا چه خبره؟!


 +  همان کس که فرمانروایى آسمانها و زمین از آن اوست و فرزندى اختیار نکرده و براى او شریکى در فرمانروایى نبوده است و هر چیزى را آفریده و بدان گونه که درخور آن بوده اندازه‏ گیرى کرده است (سوره فرقان آیه۲)

   تا حالا دقت نکرده بودم آیه هایی  که خدا تو اونا   از خودش تعریف میکنه چقد باحال و دوست داشتنی هستن. وقتی اون تعاریف حماسی و در عین حال ساده رو از خدا میشنوی، یه آرامش بی مثال میاد سراغت.

 ++  در مورد پتانسیلهای ناشناخته و مغفول سلولها، جدای از دونستن خود موضوع، تا حالا با دقت، بدون نگاه تستی/کنکوری ، فکر کردیم  اون پایینا چه خبره؟  صحبت از ابعاد نانو متری هست.  فقط در مورد ظرفیت ذخیره اطلاعات در DNA دانشمندا میگن: تمام اطلاعات دیجیتال دنیا رو میشه در چند لیتر  DNA  ، اونهم برای مدت هزاران سالذخیره کرد!

 جایی دیگه مطلبی از نشریه ژئوگرافیک منتشر شده بود درمورد اینکه مارها ، ژن دست و پا دارن! هر کسی میتونه مدتها به این موضوع فکر کنه و هزارجور تحلیل ازش بیرون بکشه (تحلیل علمی/فلسفی/دینی/انسانی و... )

مثلا اینکه ما هم  قطعا ژنهایی داریم که شاید در تمام  طول حیاتمون خفته باقی موندن! ممکنه ما ژن پرواز یا ترمیم اندام های آسیب دیده رو داشته باشیم.  تصویر بالا رشته DNA   رو نشون میده که ظاهرا بخشهایی از اون به دور اون جسمهای گوی شکل (هیستون) پیچ خوردن . بخشهای باز شده، ژنهای فعال و بخشهایی که دور هیستونها پیچ خوردن ژنهای غیر فعال هستن. ا نتخاب اینکه کدوم ژن فعال باشه یا نباشه با کیه؟ یا اینکه اصلا پیدا کردن و فعال کردن ژنی خاص در بین اون کلاف سردرگم چطور مدیریت میشه ؟!

++ چند وقت قبل یه مقاله ای خوندم که برام مطالب کتاب درسی رو زیر سوال برد ،  در حالیه که اون مطلب همچنان تو سیستم مریض تستی/کنکوری تدریس میشه! یا مثلا همین فرضیه احمقانه تکامل تدریجی داروین  یا "اتفاقی" بودن همه چیز از جمله حیات. طرح اتفاقی و شانسی بودن دنیا و حیات حتی بصورت نظریه هم خفت آوره. این تناقض از همون زمان مدرسه تا الان مث ویروس مغزمو مشغول نگه داشته...اما مگه مجالی هس کسی از این سیستم مغرور انتقاد و یا حتا سوالی بپرسه؟! این مدل رفتارها مانع از خلاقیته و کنجکاویهایی که میتونن به دستاورد های بزرگ برسن سرکوب میشن.

شاید تنها دلیل منطقی ارائه همچین تئوریهای احمقانه ای این باشه که علمای حوزه دین نتونن ازش استفاده کنن!

وقتی چیزی مطلق نیست (مخصوصا علم آدمیزاد) چرا ادعای دانای کل بودن میکنیم؟! مطالبی که الان میخونیم ممکنه در آینده نفی بشه پس قبل از هر چیزی ابتدا خاضعانه یاد آور بشیم که مطالب آدمیزاد، وحی منزل نیست و برای هر صاحب اندیشه کنجکاوی  راه تکمیل یا انتقاد و سوال رو باز بزاریم. ممکنه ایده و نکته ای به ذهن یک کودک برسه که به ذهن پروفسورهای مدعی نرسیده باشه.

مسئولین بالایی آموزشی (وزارت علوم، بهداشت و اموزش پرورش) از عاقبت این سیستم خبر ندارن؟! مدرک فروشی و سرکوب خلاقیت و  تجارت با تست و جزوه و ... 

گاهی آدم دچار تناقض میشه. واقعا اون بالاها چه خبره؟! 

پ ن:

تصور کنین ممکنه ما ژن ترمیم دست و پای قطع شده یا دندونهای از دست رفته یا ترمیم آسیبهای نخاعی رو داشته باشیم و یه عمر بیخبر روی ویلچر زندگی کنیم!

مثل موضوع ژنهای خفته ،  پتانسیلهای دیگه ای هم در ما وجود داره که اگه باورشون نداشته باشیم تا اخر عمر غیر فعال میمونن. 

. . .


ادامه لینکها  1  و  


بعدا اضافه شد: صرفا جهت یاد آوری یک اتفاق



خدا پنداران فرعون صفت!


یکی از اساتید اقتصاد که سابقه اقامت تو انگل ستان و... رو هم داشته در مورد اوضاع اقتصادی کشورمیگف:

هر چیزی یه آستانه تحملی داره.اگه قبل از رسیدن فشار به اون استانه تحمل سوپاپ اطمینانی قرار ندی دیر یا زود منفجر میشه! ...

در توضیح حرف ایشون باید گفت: وقتی درآمدها بصورت ناعادلانه تقسیم شده باشه و شکافهای طبقاتی بیداد کنه،مردم عادی3 مرحله برخورد خاهند داشت: 

1- در برخوردهای اول همه تلاش میکنن بازنده نباشن یا حداقل بتونن بطور معمول در همان سطح بمونن....

2- اما ب مرور زمان متوجه میشن نه تنها توانی برای رشد ندارن بلکه باوجود کارزیاد، هرروز فقیرتر هم میشوند!!

3- وقتی این اطمینان حاصل شد، آستانه تحمل شکسته شده و هزار و یک اتفاق برای جامعه رخ میده.مثلا طرف میاد از کنار ماشین مدل بالای پارک شده رد بشه، با سنگ یا میخ سرتاسر ماشین رو خط میندازه و میگه: منکه تاآخر عمرم کار کنم جامعه اجازه داشتن این اموالو بهم نمیده، پس تو هم نداشته  باش!

اتفاقاتی مانند:  پرداختن ب مشاغل عیرقانونی، هرج و مرج و حتی قتل...

این نکته ایه ک همه مسئولان میدونن و برای جلوگیری ازون برای مرحله2 سوپاپ اطمینان قرار میدن. از وعده های راست و دروغ تا کمکهای مقطعی مالی و کالایی و درمانی موقت، تا شعارهای با ظاهر ملی یا مذهبی، حتی سرکوب و فشاربیشتر تا مرز موت و...

اینا همش مقدمه بود تا بگم اینکه پُزشکان ، میان درجواب کوتاهی ها و درآمدهای نجومیشون منت درس خوندنشون رو سر مردم میذارن، یا خودرو سازان رانت خار با جون مردم بازی میکنن یا ... اینا همش بازی با اون سوپاپ اطمینانه ک این جنابان خبر از انفجارش ندارن!



 این پست محوریتش فشار روی مردم بود و نتیجه آتی فشارها ولی چون موضوع روز (باحادثه خمینیشهر)ب سمت پُزشکان محترم چرخیده فعلا در باره این قشر ادامه میدیم.از دیر باز در رسانه های مختلف توجیح اکثر این بزرگواران بسیار متوقع و مغرور، سختی دروس،کشیک شبانه، هوش و استعداد، سختی کار و نجات جان... بوده ک همواره بطرز ناجوانمردانه ای بدون پاسخ مانده.

* شما بواسطه کنکوری وارد دانشکاه شدین ک عدالت کیفیت و مناسب بودن خودش زیر سواله. (دانشکاه آزاد ک بحثش مشخصه).

* شما چنان از درس منت بر جامعه میگذاری انگار تنها شما داوطلب حمله انتحاری ب رشته مورد نظر بودی و نافتو از بچی با پزشکی بریدن. دکتر! تو روی اون صندلی دانشکاه از پول بیت المال استفاده نمیکردی هزاران نفر دیگه میومدن جات ک از نظر علم و وجدان بهتر از تو بودن. تو ب مردم بدهکاری نه مردم ب تو! (اون قضیه سوگند خوردنت پیشکش). تو از جنس همین مردمی خدازاده ک نیستی. پزشکای وارداتی پاکستانی و فیلیپینی و... در دهه 60و 50 هم انقد با مردم سرد نبودن.

* زحمت شما در حفظیات کتب ، در رشته های دیگه هم کم و بیش هست. چقدر مث ابن سینا در تولید علم نقش داشتی؟!

* در مورد سختی کار اونقدر پات از دایره انصاف بیرونه ک حتی چشم دیدن زحمات پرستاران و دیگر افراد کادر درمان رو بخودت نمیدی ...

* سختی کارتو برخ مردم میکشی!؟؟ یعنی بقیه بیکارن؟ شب بیداری ندارن؟ استرس ندارن؟ همچین میگی شب بیداری ادم فک میکنه فولتایم کل شبانه روز مشغولکاری.(بازدهی کاریت بماند)

* چه تعداد زیادی از رفقای خود من رو شما دکترها یتیم کردین! نه بخاطر وخامت حالشون، بلکه بابت اشتباهات شماجنابان. مرگ اون افراد سرحال و بدون سابقه هیچ بیماری اصلا قابل باور نبود. دریغ از خسارت و نه حتی عذرخاهی ساده(1نمونه: پدر دوستم بابت شکستگی ساده پا رفت بیمارستان بوق و برنگشت!) 

* منت طرح و مناطق محروم رو نذار. شما ک از سربازی معافی. لب مرز جلو گلوله و یا کمین پژاک،قاچاقچیان و هزار کوفت دیگه ک نیستی..بخدا مرزبانها هم زن و بچه دارن

* مردم عاقلن. سطح خدماتت رو با درآمد نجومیت قیاس میکنن و دعات میکنن

* بترس از روزی ک پات ب گور باز بشه بترس!

 

ال سی


دوستی میگف:

"یه وقتای با اینکه خیلی میدونیم اما واقعا نمی تونیم، چون از کسی که انتظارشو نداریم سخت ضربه میخوریم..."


فرمایش ایشون کاملا درسته. در مورد همه و در همه زمینه ها هم صدق میکنه. اینکه آدم روی شخص، موقعیت، وسیله یا هر چیز دیگه ای حساب ویژه باز کنه. مخصوصا مواقعی که این حساب  خیلی خیلی ویژه باشه.

اینجور حسابها یا بهتره بگیم اعتباراتی که به این افراد یا چیزها میدیم  موجب میشه در درجه اول خودمونو خلع سلاح کنیم و هیچ راه گریزی برای موقعیتهای غیر منتظره باز نذاریم. در درجه بعد شوک ناشی از عدم برآورده شدن انتظار( ولو در سطح حداقل) تا مدتها تمرکز ذهنی رو مختل میکنه.

واقعیت اینه که این اعتبارات و "ال سی" ها طبقه بندی شده هستن.

 آدمای مختلف ،  "ال سی" های مختلف. 

یک طرف قضیه اینه که ماها این ال سی ها رو در جای نادرست باز کنیم. مثلاانتظار ما از دولت و مسئولین مث انتظار جامعه از پیامبرباشه یا همون انتظار همدلی و دلسوزی "پدر و مادر" رو از یه غریبه داشته باشیم...

طرف دیگه اینه که بعضیا به عمد میخان برا خودشون "ال سی" کاذب باز کنن، یا چیزای با  اعتبار کاذب رو به افراد القا کنن.

دونستن هر دوطرف این قضیه به پیشگیری از شوک یا به اصطلاح انعطاف ذهنی ما خیلی کمک میکنه. شاید این جمله رو قبلا شنیده باشین:

آدمها نـه دروغ میگویند نه زیر حرفشان می زنند. اگر چیزی می گویند صرفا  احساسشان درهمان لحظه اسـت. نبایـد رویش حساب  کرد.


موج سواری

واکنشها بعد از بازی ایران مقابل آرژانتین:

پیروزی شاگرد مقابل استاد...

ولاسکو تیم ایران رو تنها گذاشت و مستحق باخت بود...

...

بعد از حذف آمریکا توسط آرژانتین که کمک بزرگی بود به صعود ایران:

هدیه ولاسکو به ایران...

تیم ایران محصول تلاشهای 3سال قبل ولاسکو...

..


پ ن:

انتقاد از موج سوارا کار ساده ایه، مهم اینه که ببینیم خودمون کجاها موج می گیرتمون.