+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

استطاعت مالی یا عقلی؟


فرض اول:  پیامبر اکرم صلی الله: به من ایمان نیاورده است کسی که سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد....

فرض دوم: رسول اکرم صلی الله  در خصوص حدّ همسایگی فرموده اند: تا چهل خانه از رو به رو، پشت سر، طرف راست و سمت چپ، همسایه محسوب می گردند.» 

فرض سوم: شرایط وجوب حج:

اوّل: آن که بالغ باشد. دوم: آن که عاقل و آزاد باشد. سوم: بواسطه رفتن به حجّ مجبور نشود که کار حرامی را که اهمیتش در شرع از حجّ بیشتر است انجام دهد،یا عمل واجبی را که از حجّ مهمتر است ترک نماید.چهارم: آن که مستطیع باشد، و مستطیع بودن به چند چیز است...

 مسئله: بنظر می رسه کسی که  به فرضیات مسئله اشراف داشته باشه، و اونها رو عملی کنه خصوصا با وضع فعلی جامعه، قطعاً از استطاعت حج خارج خواهد شد

++ ... نیکوکارى آن نیست که روى خود را به سوى مشرق و [یا] مغرب بگردانید بلکه نیکى آن است که کسى به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب [آسمانى] و پیامبران ایمان آورد و مال [خود] را با وجود دوست داشتنش به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه‏ماندگان و گدایان و در [راه آزاد کردن] بندگان بدهد و نماز را برپاى دارد و زکات را بدهد و آنان که چون عهد بندند به عهد خود وفادارانند و در سختى و زیان و به هنگام جنگ شکیبایانند آنانند کسانى که راست گفته‏ اند و آنان همان پرهیزگارانند  سوره بقره، آیه۱۷۷


صبر و حوصله والدین



موضوع بحث تو همین مباحث تربیت فرزند و ... بود صحبت  مهمونی یکی از رفقا پیش اومد که پسر بچه های مهمونا چقد شیطونی کردن و چه آتیشا که نسوزوندن و اسباب بازی های میزبان  پیشکش، لوازم خونه رو شکستن و هر چی هم والدینشون بهشون تذکر میدادن باز قرارشون نمیومد و ... و  این که پسربچه ها بدتر از دختربچه هان  و دختر دارها تو این مواقع قربانی میشن و....

با خودم گفتم  بیخود نیس خدا تو قران  به ما یاد آوری کرده درمورد والدینمون : 

وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً    «سوره اسراء آیه 24»

و از روى مهربانى و لطف، بالِ تواضع خویش را براى آنان فرودآور و بگو: پروردگارا! بر آن دو رحمت آور، همان گونه که مرا در کودکى تربیت کردند.


پ ن: 

البته  بیخیالی و بی توجهی برخی والدین حسابش از موضوع "صبر" جداست. 

پیر فرتوت


++ برای بار چندم منو وارد گروه "هم اجباریهای" دوره افسری راهنمای رانندگی کردن. نمیتونم درک کنم هدفشون چیه؟ دلشون به چی خوشه؟ تو دوره اجباری هم کاراشون برام سوال بود.خود آزاری دارن انگار!  تو تصاویر ، شدت فرتوتی و پیری امثال "خاک" و ...تو دوره افسری با اونهمه جولانی که قبل از بازنشستگی  میدادن جالب بود. همین خاک با  اونهمه یال و کوپال و آنکارد و تیپ و بنز سوار شدنش و... الان از بس فرتوت شده قابل شناخت نیس. حرفای کاسه لیسان هم جالب بود! یعنی برخی هم اجباریای گرامی ما ، بعد این همه مدت هنوز هم کاسه لیسی کادریها رو میکردن!  یه دوری تو متنا و عکسای گروه زدم  و بعد به این نتیجه رسیدم که کار  درست، مث دفعات قبل، همون "لفت دادن" گروهه.

دیروز پریروز هم  "اسد" زنگ زده بود . پرسیدم رئیس پلیس کجاس؟ گف بازنشسته شد  الان افسر آموزشگاهه! سرهنگ خود کار هم 2 سال بازنشست شده... 

کرک و پر همه ریخته...

++ دیروز هم با یه نفر از بازنشته های نظام بانکی آشنا شدم که تو رزومش از ریاست چندین بانک دولتی و خصوصی حرف زده بود و معاونت فلان و بهمان و ...در حالیکه نه حرفاش و نه خودش 2 قرون ارزش نداشت... الانم  شده کارپرداز ساده  یه شرکت خصوصی !

++ حکایت این پست که یارو رئیس سابق اداره بوق بوده و الان کسی براش تره هم خرد نمیکنه. کاش انقد مفید باشیم که ملت خودشون با ذوق و شوق بیان دنبالمون نه بزور پست و مقام و رانت.

پ ن:
 * و اگر ببینی کافران را به هنگامی که فرشتگان (مرگ) جان آنها را می‏گیرند و و پشت آنها می‏زنند و (می گویند) بچشید عذاب سوزنده را (به حال آنها تاسف خواهی خورد).سوره انفال آیه 50
* نفس ظالم، مثال زنبورست/ که جهانش ز دست می‌نالند/ صبر کن تا بیوفتد روزی/ که همه پای بر سرش مالند
ز دور چرخ چه نالی ز فعل خویش بنال/ که از گزند تو مردم هنوز می‌نالند/ نگفتمت که چو زنبور زشتخوی مباش/ که چون پرت نبود پای در سرت مالند

تناقض فرعونی


کار به جایی رسیده بود که فک میکردم اونا ادمای خاصی اند و گر نه حرفایی که میزدم و موضوع حرفام منطقی و شفاف بود اما اونا جوری رفتار میکردن که انگار اصلا نمیفهمن یا نمیخاستن بفهمن. 

تو مراسم تقدیر از دانش اموزا که بچه هاشونو اوردن به این نتیجه رسیدم که نه! اونا هم آدمن! اونام مث خود ما خونواده دارن و... پس اگه اینطوره چرا اینجور رفتار میکنن؟!

 

بلاتشبیه تناقضش مث فرعونه! وقتی فرعون به خواب و خوراک و توالت نیاز داره و انقدر ضعیفه، چطور به خودش جرات میده بگه من خدای مردمم؟!! انا ربکم الاعلی!!!

سوره النازعات ایه 24

خودمونم خودمونو جدی نمیگیریم!


+ طرف میگه "ف" ما میریم فرحزاد و دیگه برنمیگردیم! نمیدونم شمام اینجوری هستین یا نه. گاهی آدم ترجیح میده تو همون فرحزاد بمونه! شقه دوم حرفو میچسبیم و ول نمیکنیم.

+ دوستی میگف: ماها اکثرا هدف داریم اما راه رسیدن بهشو بلدنیستیم....

بنظرم حرفش درسته و از برخی زوایا قابل تامل و بررسیه، اما از اونجا که ما هم دوس داریم بریم فرحزاد و برنگردیم شقه دوم حرفو بررسی میکنیم.

بنظرم کسیکه هدف مثلا α رو داره، خود اون α رو داره! یعنی بعد از رسیدن به اون هدف، عینیت اون موضوع براش تغییری نمیکنه! کمتر کسی اینطور باوری داره. فک کنم ماها حتا ارزوهامون رو هم جدی نمیگیریم، چه برسه به اهدافمون.

+ من ادم باسوادی نیستم اما همیشه دوس داشتم برا خودم  از این آیه همچین برداشتی داشته باشم:

بعد از مشاهده عینی جزا و پاداش(در آخرت)  تغییری در  باور افراد معتقد ، ایجاد نمیشه .

... این همان است که پیش از این [نیز] روزى ما بوده ... (آیه25 بقره)

... و بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا...