+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

ترور


++ اون قدیما(منظورم سال 84 اون موقه هاست!) ، تو بحثای سیاسی بین رفقا یه دیالوگی رد و بدل شد که جای تامل داره. یکی از بچه ها خطاب به یکی دیگه گفت:  .... خاتمی حتی  ارزش ترور کردنو هم  نداره !! حیف گلوله که خرج همچین فردی بشه!!...

++ خیلی به این جملش فک کردم. ماها چطور؟ آیا ماها ارزش ترور شدن رو داریم؟!!! یعنی انقد مفید و موثر هستیم که با حذف ما چیزی عوض بشه؟!! در سطح رفاقت یا دوستی یا همکلاس یا همکار و حتی والدین و فرزندی... آیا انقدر وجودمون  ارزشمند هست که دیگران حداقل برای خودشونم  که شده از وجودمون دفاع کنن؟!!

++ متاسفانه تو برخی ادارات و پستها... افرادی رو میبینی که حذفشون به مراتب مفید تره برای اون ارگان و البته مردم! خدا نکنه ما هم از این مدل افراد بشیم...

++ در بسیاری از سخنان در گوشی (و جلسات محرمانه) آنها خیر و سودی نیست مگر کسی که (به‏ این وسیله) امر به کمک به دیگران یا کار نیک یا اصطلاح در میان مردم کند، و هر کس برای خشنودی پروردگار چنین کند پاداش بزرگی به او خواهیم داد. (سوره ۴: النساء  آیه ۱۱۴)


فسیل


صبح ساعت 7 با "سید" حرکت کردیم سمت کوه برای فسیل یابی.  یه دره کوهستانی که از بکر بودنش کاسته شده.  شاید 20 سالی میشد که اونطرفا نرفته بودم. وقتی آدم بعد از مدتی طولانی بره به جایی ،انگار در زمان سفرکرده باشه. 

در طی سفرمون به  زمان گذشته، و یادبود اکتشافات دوران کودکی، سید رو  دو تا منطقه بردم.  اولی برای نشون دادن  جای پای آدم ها و  جای پایحیوانات چهارپای اونها روی سنگها و  دومی برای پیدا کردن فسیل جانداران آبزی. مورد اول  که متاسفانه باهمت زمین خواران محترم و البته همراهی و مشارکت شهرداری قواره بندی و کن فیکون شده بود . (تمامی اون سنگها با پیکور و ماشینهای سنگین از بین رفته بود...) اما منطقه دوم هنوز نیمه بکر مونده بود. انگار هم سیدو هم من به دوران دانش آموزی نسل ما سفر کرده باشیم. سید به نمایندگی از نسل جدید و دانشجوهای تازه نفس، و من به نمایندگی از نسل قدیم تر . اختلاف سنی، 10 درصد ماجرا بود و اختلاف تجارب 90درصد. و همین اختلافها باعث تعجب و جذابیت موضوع میشد. مخصوصا برای سید، چون نسل اونا دسترسی به این مدل تجارب و میدونهای عمل ماها رو داشتن ولی نسل ما  امکانات و  حمایتهای امروزی اونها رو نداشتیم. اونا هر لحظه میتونستن مثل ما خودشون برن دنبال  انواع آزمونهای میدانی مثل همین فسیلیابی  ولی نسل ما حتی دسترسی به یه کتابخونه ساده رو هم نداشت چه برسه به اینهمه تکنولوژی و اطلاعات...

 زمون ما دانش اموزا به مراتب جلو تر از معلما بودن مخصوصا تو فعالیتهای میدانی . اونا  معلم نبودن. افرادی بودن که براشون معلمی فقط حقوق آخر برج بود و کلاسها مجالی بود برای فک کردن به مسائل زندگی شخصی خودشون. از هیجانی که با پیدا شدن فسیلها به سید  دست میداد فهمیدم معلمای نسل جدید هم معلم نیستن! این مدل هیجان رو معلم باید در کلاسش برای  بچه ها ایجاد میکرد... 

فسیلها همون فسیلهای 20 سال قبل بودن . یا بهتره بگم همون فسیلهای میلیونها سال قبل. با همون صراحت و سادگی. از خوش شانسی سید، دیروز بارون ملایمی اومده بود و علاوه بر لطافت هوا، سنگها کاملا شسته شده بودن. (بزنم به تخته کلا سید خوش شانسه. حکایت کربلا رفتنش،دانشکاه قبول شدنش، کارپیدا کردنش،...)

 فسیلها حرف میزنن. قدمتشون از حرفاشون مشخصه. زمانی صدف  و موجود دریایی بودن و طی فرایندهایی تو رسوبات فسیل شدن و بعد از سنگ شدن با فرایندی دیگه از دل زمین اومدن به این سطح کوه.  ماها هیچی نیستیم. نهایت عمر ما چقدره؟ تو همین 20 سال گذشته ما خودمون هم فسیل شدیم
پ ن:
+ درسته که با یه سرچ ساده میشه کلی مطلب در مورد فسیلها تو اینترنت پیدا کرد اما اینکه خودت بری تو منطقه محل زندگی خودت و فسیل پیدا کنی یه چیز دیگس. این همون تفاوت نسل قدیم و جدیده!
+  ( سوره  طه آیه  51 و 52)  فرعون گفت‏ حال نسلهاى گذشته چون است؟ موسی گفت علم آن در کتابى نزد پروردگار من است پروردگارم نه خطا مى ‏کند و نه فراموش مى ‏نماید.
     (سوره  السجدة  آیه 26)  آیا برای هدایت آنها همین کافی نیست که افراد زیادی را که در قرون پیش از آنها زندگی داشتند هلاک کردیم ؟ اینها در مساکن (ویران شده) آنان راه می‏روند، در این آیاتی است (از قدرت خداوند و مجازات دردناک او) آیا نمی‏شنوند؟! 

بیاییم "مردم" شویم


++ پست قبلی، شاید پیش نیاز این پست بود! 

++ بعد از حمله همه جانبه رژیم بعثی به کشورمون، قریب به 3 ماه ایران عملا هیچگونه اقدام جدی نداشته...شاید اگه همون روزای اول یه حرکتی قاطع انجام میشد مسیر تاریخ جوری دیگه بود... ادامه اون وضعیت و عدم موفقیت ها ، حتی منجر به زمزمه هایی مبنی بر صلح با دشمن میشه! در چنین بحرانی نیروهای مردمی وارد عمل میشن و مثل همیشه با از خود گذشتگی و امکانات محدود معجزه میکنن. هم اوضاع نظامی رو سامان میدن و هم بساط منفعت طلبها و ژنهای برتر داخلی رو جمع میکنن. جمع شدن بساط این افراد مطالبه گر فاسد، به مراتب مهمتر از موفقیتهای نظامی بود و اون موفقیتها رو شتاب هم بخشید...

++ ایران الان، با این اوضاع فشار و کمبودها و کم توجهی ها، همون خرمشهر ماههای اول جنگه ! اگه ما دلمون رو خوش کردیم که از بالا کمک، یا حداقل توجه و حرکتی میرسه، در اشتباهیم. اونا در جنگ قدرت و ثروت بین خودشون غرق هستن و دین که هیچ، انسانیت رو هم سرش حراج میکنن. ما مردم باید خودمون کاری کنیم. بشیم همون مردم اون زمونا. 

++ آنها هرگز با شما به صورت دستجمعی نمی‏جنگند جز در دژهای محکم یا از پشت دیوارها! پیکارشان در میان خودشان شدید است (اما در برابر شما ناتوانند) به ظاهرشان مینگری آنها را متحد می‏بینی در حالی که دلهای آنها پراکنده است این به خاطر آن است که قومی بیعقلند!   سوره 59, آیه 14

دویدن زیر بارون در تاریکی

+ این مطلب مربوط به 10 الی 14 سال قبله! مدتها همراه  یادداشتهای چرکنویس  خاک میخورد. اتفاقی باعث شد یاد اون دوران بیوفتم و با وجود فسیل بودنش پابلیکش کنم

+  هر کسی میتونه از این کلیپ برداشت خاص خودشو داشته باشه. من با دیدنش  میرفتم به حال و هوای این آیه:  أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ...  دویدن زیر بارون، تاریکی، تنهایی،دنبال راه نجات یا فرار بودن و رسیدن به تنها راه نجات...

+ کلیپ اصلی از نوع swf بود که اینجا برای "پیش نمایش" تقطیع شده.  

++   لینک کلیپ اصلی

 

کنار زدن قوه قهریه


+ هین توکل کن، ملرزان پا و دست / رزق ِ تو، بر تو، ز تو عاشق تر است   -   بر سر هر لقمه بنوشته عیان /کز فلان بن، فلان بن، فلان 

+ چو بیشه تهی ماند از نره شیر/ شغالان درآیند آن‌جا دلیر. 

 از نظر حقوق خوانده ها مفهوم "قوه قهریه" (فورس ماژور)، نوعی جبر و زور خارجیه که موجب عدم انجام تعهد و یا تاخیر در انجام تعهد میشه.  الان مرد میدون کم نداریم. یه عده ای با قهر خودشون رفتن کنار و یه عده با قوه قهریه کنار گذاشته شدن. فساد از قدیم تا حالا بوده هست و خواهد بود. نمیشه میدون رو خالی گذاشت. با همه نا امیدی ها و ناملایمات، شیرهای میدون صبرشونو بیشتر کنن.

+ تو اقتصاد مبحثی هست که با این مثال توضیح داده میشه:  شما یه حوض یا استخر آب رو در نظر بگیرید که یه شیر ورودی آب داره و یه سری نشتی آب . حالا اگه شیر ورودی بسته بشه یا "دبی" آب ورودی کمتر از نشتی بشه ، دیر یا زود اون منبع خالی میشه. اوضاع مدیریتی ما هم همینجوره. نشتی ها از قبل بوده. شاید کمتر بهش توجه میشده ولی وجود داشته و چیز جدیدی نیس که بخوایم ربطش بدیم به ترامپ و خارج و... مشکلات ما ( اگه نگیم عامدانه و مغروضانس، ) قطعا داخلی و از سوء مدیریت افراد باند باز و مفت خور هس. موجوداتی که از همون اول انقلاب هم خودشونو چسبوندن به این سفره، بدون یه قطره خون یا فداکاری و لیاقت...

پ ن:

*  تو این وضع سمپاشی و ناامیدی و فساد سیستمی و رانتهای علنی و خارج از حد و مرز، دلمون به این آیه خوشه و میگیم الهم اشغل الظالمین بالظالمین.

.. تَحْسَبُهُمْ جَمِیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّی... (سوره 59, آیه 14)             آنان را متحد مى ‏پندارى و[لى] دلهایشان پراکنده است...