+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

به یاد نمونه ترین کارمندی که تا به حال دیده ام


پست مربوط به دیدار شمس و مولانا منو بیشتر مرید "علی" کرده. "علی" ،نمونه ترین کارمندی بود که تا به حال دیده ام. نظم، وجدان، مسئولیت، رشد و تعالی و....

کسی که جای خالیش هیچوقت پر نشد.هر چند که الان کنارم نیست اما همون مدت همکاری و یا بهتره بگم مصاحبت و رفاقت برا  امثال من جای شکر و سپاس داره. 

پ ن:

+   خدا رو شکر بابت همه آدمای خوبی که سر راه زندگیم بودن.

+   سپاسگزاری که شاخ و دم نداره! چیزی هم نیس که مختص عبادتگاه باشه. خدا همیشه ماها رو به سپاسگزار بودن توصیه کرده... ماها عادت کردیم  اوضاع خودمون رو به چیزای ماورایی ربط بدیم. یا تحت عنوان شانس، قسمت،قضا و قدر و یا عذاب و خشم خدا و... 

+   اگر سپاس بدارید و ایمان آورید خدا مى‏خواهد با عذاب شما چه کند و خدا همواره سپاس‏پذیر [=حق‏شناس] داناست(سوره 4 آیه 147)

+   برای سلامتی علی دعا کنید. قدر "علی های" خودتونو بدونین و در عمل عاشقشون باشین..


جشن تولد - مراسم کلیدسپاری

هر روز فرصتی دوبارس برای ازنو شروع کردن...یه هدیه است برای شادی بیشتر..

برای یاد آوری خودم:  اول مهر تولد نجف زادس،  21آبان جشن تولد21سالگی پرستار  بود...10روز دیگه تولد2سالگی سیدحسینه ... 11روز دیگم تولد حسینه ...ششم دی تولد علیه،دهم دی ماه تولد غلامرضا و مرتضاو نیمای 2سالست... 13دیماه تولد مهندسه .15دی روزصدیقه س.اول بهمن تولد هنرمنده. 22اسفند تولد مصطفاست....21اردیبهشت تولد استاد بزرگه...13تیرتولد حوراست و....

جدای شکل اجرای این مراسم وارداتی مسخره و اون شعر مسخره که  قبلنم در بارش صحبت شده بود... جدای ظاهر ماجرا، واقعا خود یادبودش آدمو به فکر وادار میکنه. آدم یاد صندوق های امانات می افته.  کلیدصندوق  رو تحویل میگیرن و میگن هرکاری کردی دیگه بسه درو قفل میکنن و اگه مجاز باشی کلید صندوق بعدیو بهت میدن... و این پروسه ادامه داره تا اینکه کلید آخری هم ازت گرفته میشه و میری تو صف انتظار. روزی  همه صندوقا باز میشه و اگه شانس بیاریم صندوقدار هوامونو داشته باشه...

 74روز دیگه منم باید کلید صندوق31 رو برای همیشه تحویل بدم و اگه اجازه بدن کلید  32رو تحویل بگیرم. همیشه از رنج سنی30 بدم میومد! همه سرمایه آدمارو تو 20 تا 30 سالگیشون میدیم! اما الان نگاهم یه کمی تعدیل شده...      درسته دهه 20-30 دوره طلایی هست اما خب این  چیزی از ارزش فرصتای باقی مونده کم نمیکنه...پیامبرم  تو 40 سالگی مبعوث شد...تازه تو استخدام اخیر دستگاهای دولتی محدودیت سنی تا 40 سال هم آزاد شده بود!!

اینا وقتی از ذهنم میگذشت که کیک تولد در حال برش بود! یکی نبود بگه تو که اومدی جشن تولد دوستت بشین سرجات شیرینیتو بخور این فکرا چیه!؟

***

+  آن روز که رازها [همه] فاش شود (سوره86 آیه 9)

+  و کارنامه هر انسانى را به گردن او بسته ‏ایم و روز قیامت براى او نامه‏ اى که آن را گشاده مى‏بیند بیرون مى‏آوریم (سوره 17 آیه 13)

+  و اما کسى که کارنامه ‏اش به دست چپش داده شود گوید اى کاش کتابم را دریافت نکرده بودم(سوره 69 آیه 25)
+  اما کسى که کارنامه‏ اش به دست راستش داده شود گوید بیایید و کتابم را بخوانید(سوره 69 آیه 19)

بمیرید پیش از انکه بمیرید


++ تا آنگاه که مرگ یکى از ایشان فرا رسد مى‏گوید پروردگارا مرا بازگردانید...   (سوره 23 آیه 99)

همیشه عادت کردیم شب امتحانی عمل کنیم! وقتی واسه  بچه ها تبلت میخریم یهو تب به جونمون میخابه که ای دل غافل حالا چجوری اونارو تو محیط مجازی کنترل کنیم...وقتی مریض میشیم تازه یادمون می افته که با خودمون مهربونتر باشیم سبک زندگیمون درست نیس...وقتی فرصتا از دست رفت میفمیم بعضی فرصتا قابل بازیافت نیستن و روزگار معطل ما نمیمونه که از اول شروع کنیم...وقتی یه نعمتی رو از دست میدیم تازه یادمون میاد چی داشتیم(رفیق خوب،امکانات خوب، خانواده، تن سالم و...)


++ خوندن تاریخ و مرور تجربیات گذشته همیشه آموزنده بوده...منظورم کتابای تاریخ ویل دورانت و....نیس...

منظورم تجربیات و خاطرات شخصی خودمونه! فقط و فقط بررسی حتی سطحی خاطرات خودمون هم خیلی آموزندس بشرطی که در مورد خودمون بیطرفانه عمل کنیم.

تو این پست در مورد ضرورت و فواید درج خاطرات و تجربیات قبلنم صحبت کردیم...و تو این یکی پست هم در مورد بازبینی روزهای سپری شده روی تقویم صحبت کردیم...

لزومی نداره حتما چیزی نوشته باشین. ورق زدن البوم عکسای قدیمی، کتابهای دوره مدرسه، لباسها و اسباب بازیهای دوره کودکی و... هم میتونن روایتگر خیلی از اتفاقات باشن...

شما هم تجربه کنین حتما شگفت زده میشین! اگه آدم مثبت نگری باشین حداقلش اینه که انگیزتون مضاعف میشه و برای آینده خیلی مسلط تر تصمیم میگیرین. اگرم ادم سخت گیری هستین و به کمترین نکته منفی هم حمله میکنین و بهش گیر میدین هم خیلی اینکار مفیده چون حداقل کمک میکنه کمتر به خودتون سخت بگیرین و دستاوردهاتون روبیشتر ببینین و حتی  اگه سخت گیری رو کنار نزارین، حداقل کمک میکنه در آینده جهت دارتر و مفید تر سخت گیر باشین!

حج نا تمام


پ ن:

*  در حقیقت‏ خدا دوست دارد کسانى را که در راه او صف در صف چنانکه گویى بنایى ریخته شده از سرب ‏اند جهاد مى‏کنند     (سوره 61 آیه 4)

*  آخر چرا کسى را نپرستم که مرا آفریده است و [همه] شما به سوى او بازگشت مى‏یابید     (سوره 36 آیه 22)
*  در حقیقت آیات من بر شما خوانده مى‏شد و شما بودید که همواره به قهقرا مى‏رفتید    (سوره 23 آیه 66)
**  لینک فایل صوتی مرتبط

به یاد ماندنی ها

+ یکشنبه همین هفته بود که مصطفی گفت من یه جمله از "میم"  شنیدم خیلی به خرجم رفت و مریدش شدم....

گفتم چی گفته مگه ؟گف منو کشید کنار،گفت اگه کاری چیزی داشتی بگو! همین! من همینکه شخصیت بخرج داده و حتی بصورت لفظی منو کمک کرده برام ارزشمنده...

 امروز صبح وقتی بهم خبر دادن که  "میم"  از بین رفته باورم نشد! اونکه تا دیروز سالم بود! 

اولین چیزی که بذهنم رسیدجمله ای بود که به مصطفی گفته بود. تازه ارزش کاریکه کرده بود رو فهمیدم...

+ فوت "میم" هم مث خیلی از اتفاقاتی که برا امثال خودم میوفته احمقانه و کاملا ساده بوده! نه سقوط هواپیما،نه تصادف،نه بیماری صعب العلاج...اتفاقاتی روزمره و ظاهرا بی اهمیت. مثلا بالا رفتن از پله، رفتن به حمام، عبور از باغ، یه سرما خوردگی ساده و ...  پست مرتبط

+ چقد باید این چیزارو ببینیم تا برامون جا بیوفته..؟! واقعا گاهی یه جمله، یه واکنش ساده، یه لحظه نگاه، یه لبخند کوتاه...چقد میتونه ارزشمند باشه...

+ تنتون سالم و دم همتون گرم و سرتون خوش باد

+

     * و البته شما را مى‏آزماییم تا مجاهدان و شکیبایان شما را باز شناسانیم و گزارشهاى [مربوط به] شما را رسیدگى کنیم(سوره 47 آیه 31)

     * خدا به هیچ وجه به مردم ستم نمى‏کند لیکن مردم خود بر خویشتن ستم مى‏کنند(سوره 10 آیه 44)