+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

شعور تستی

*  اگه  شعور ما توان درک بعضی چیزا رو نداره دلیل نمیشه که اون چیزا وجود ندارن.

مصطفی چمران یه دست نوشته ای داره که میگه:  درک شکوه و عظمت خلقت، ادم رو به تحسین وادار میکنه و این  یعنی عبادت!

عظمت نه فقط در جهت مثبت بینهایت، که حتی به سمت منفی بینهایت. مثلا شما تصاویر ماکرو از حشرات رو دیدین؟ از ریزه کاریها و طراحی آیرودینامیک فوق العادشون متعجب نشدین؟ از نقش بندی رنگها و نظم ظاهریشون و یا تصاویر میکروسکپی...

شاید باورتون نشه بعضی از دوستان هستن که ساعتها در مورد شکل ظاهری تحسین بر انگیز بعضی حشرات (نه لزوما پروانه ها) با ذوق و شوق تمام حرف میزنن! الگوهای رفتاری و اجتماعی بعضیاشونو جوری تعریف میکنن که از  هیجان  آب از دهنشون راه می افته! (مث بچه ها که موقه ذوق و هیجان آب به دهنشون میوفته)

معاشرت با این دوستان تجربه خییلی لذت بخشیه.

قطعا آفرینش آسمانها و زمین بزرگتر [و شکوهمندتر] از آفرینش مردم است ولى بیشتر مردم نمى‏دانند(سوره 40 آیه 57)

گفت پروردگار ما کسى است که هر چیزى را خلقتى که درخور اوست داده سپس آن را هدایت فرموده است(سوره 20 آیه 50)

** وقتی "تجارت کنکوری"  کشور رو قبضه کرده، نمیشه توقع خاصی از جامعه داشت. از استاد و محقق دانشکاه تا اون کتابفروش روستا نونشون به وجود این سیستم "تستی"  بند شده. منافع اونا اقتضا میکنه این سیستم رو ادامه بدن اما این دلیل نمیشه مردم تا همیشه دست رو دست بزارن و واکنش نشون ندن.

قانون فاصله ها


خوشبختی  و آرامش یعنی رعایت مرزها و فاصله ها! این مرز بندی ها در همه جا قابل همنهشت شدنه... رعایت مرز برنامه های غذایی، رعایت فاصله چشم از مانیتور، رعایت فاصله با موبایل یا تکنولوژی خاص، رعایت فاصله با مکانی خاص، افرادی خاص، علوم یا اطلاعاتی خاص، اشیاء یا گیاهان یا حیواناتی خاص...و حتی افکاری خاص، 

بعضی چیزها مثل تابلوهای عکس یا نقاشی اند. از یه حد خاصی نباید بهشون نزدیک شد.در فاصله نزدیک  پیکسل پیکسل میشن و جذابیتشونو  از دست میدن. حتی اگه  کیفیتشون رو از دست ندن چشم و ذهن ما ظرفیت درک زیبایی اونو از اون فاصله نزدیک نداره...

بعضی رابطه ها فقط تا یه حد خاصی میتونه عمیق بشه و از یه نقطه ای به بعد حالت معکوس میگیره. بهترین مثالش فاصله ما با خورشیده. پس، عمق و اندازه این مرزها از یک طرف به ظرفیت خودما بستگی داره و از طرفی به سوژه مورد نظر. خدا رحمت کنه. یکی از دوستان ترجیع بند حرفاش این بود" آدمای مختلف ،برخوردای مختلف". 

یا مثلا گاهی ما برای فردی خاص احترام و ارزش  زیادی قایلیم اما این دلیل نمیشه انقدر بهش نزدیک و خودمونی بشیم که به مرز ظرفیتی اون برسیم  و شاید اون ارزش  و قداست به نفرت و دافعه تبدیل بشه. رعایت "قانون فاصله" بشدت توصیه میشه مخصوصا اگه جنبه یا ظرفیت  در یکی از طرفین کمرنگ باشه! بی رودربایستی با خودمون حساب کنیم فارغ از خوب بودن یا بد بودن طرفین، بسنجیم ببینیم  حد و مرز "بهینه" کجاست. ببینیم هیجان جابجایی مرزها نتیجش چی بوده.آیا این سرسره بازی هیجان انگیز تا اخر قابل کنترل خاهد بود یا وسط کار فرمان از دست در خاهد رفت؟

تعریف نظم مگه غیر از اینه؟! اساس هستی بر نظمه و هر کسی بخاد اخلال ایجاد کنه، نا خاسته همه هستی با اون در تقابل قرار میگیرن.

مزیت این مرز بندیها و اهمیتشون رو کسی درک میکنه که دچار اون تقابل شده.

اون روحانی تو برنامه ماه عسل که با اعدامیها سرو کار داشت رو احتمالا خاطرتون هس. حرف قشنگی زد. نقل به مضمون گفت: "سرگذشت" من شاید سیاه تر از اون مجرمای اعدامی بود، اما "سرنوشت" اونا کجا و من کجا..! شاید مثالم درست نباشه اما فک میکنم رعایت "قانون فاصله ها" اون سرگذشتها  رو به این "سرنوشتها" رسوند.

قانونهایی بظاهر ساده مثل: مرزبندی مکان آموزشی دختروپسر از همون مهدکودک، رعایت فاصله صنایع سرطانزا با اماکن مسکونی، رعایت حریم شخصیتی همسر، دفاع از حریم خانوادگی و خطوط قرمز عاطفی،  رعایت فاصله تکنولوژیهای ارتباطی و فرا ارتباطی متناسب با سن بچه ها، رعایت حریم خصوصی دوستان متناسب با ظرفیتها، رعایت مرز تشکیک و تزلزل اعتقادات و باورهای آرامش بخش خودمون و....

پ ن:

اینها مرزهای الهی است، و هر کس خداوند و پیامبرش را اطاعت کند، (و قوانین او را محترم بشمرد) خداوند وی را در باغهایی از بهشت وارد می‏کند که همواره، آب از زیر درختانش جاری است، جاودانه در آن می‏ماند، و این، پیروزی بزرگی است! (سوره: 4 , آیه: 13)

بعدا اضافه شد:

اینکه ما فاصلمون رو رعایت کنیم یه بحثه، اینکه دیگران هم رعایت کنن یه بحث دیگس. یعنی برای فاصله اونها هم یه حد "ترخص" متناسب با ظرفیتش در نظر بگیریم. مثلا اگه از یه سری خطوط قرمزهای ما عبور کرد مرخصش کنیم!

نوشتن/ ننوشتن یا...؟!


نوشتن یا ننوشتن
گفتن یا نگفتن
رفتن یا نرفتن
...
و خلاصش:مرده یا زنده!
میگن وجه تسمیه کلمه انسان، اینه که از ریشه "نسی" عربی، اومده و به معنی فراموشی و فراموشکاری. آدمی از بس زود فراموش میکنه "انسان" نامیده شده! بارها این موضوع بهمون ثابت شده . این روزا اونقدر سر ما آدما شلوغ شده که شدیدتر به فراموشکاری عادت کردیم.
ذهن ما برای تحلیل و عملکرد درست به اطلاعات آرشیوی قدیم و جدید نیاز شدیدی داره و مث هارد کامپیوتر هرچی اونا منظمتر و در دسترس تر باشن تصمیم و تحلیل ذهن ما بهتر و سریعترخواهد بود....
قبلنا سعی میکردم اگه یهو یه مطلبی یا طرحی ذهنمو درگیرکرد بیارمش رو کاغذ. (هم آرشیو خوبی میشد و هم ذهنم آزاد میشد برای مطالب بعدی) بعد از مدتی اونارو به ترتیب تاریخ وارد یه دفتر میکردم. موقه مرور اون دفترها گاهی مطالبی میخونم ک حتی با خوندنش هم چیزی یادم نمیاد ! انگار یکی دیگه اونارو نوشته باشه! (مصداقش همین خاطرات دوران افسری ک گاها از روی اون دفترا میارم وبلاگ)
البته از 3 سال قبل تا الان اطلاعات جدید رو تایپ میکنم. اینجوری هم بایه سرچ ساده راحتتر مرورشون میکنم هم میتونم اطلاعات و تحلیلهای جدیدی رو به اونا اضافه کنم، اونارو بولد یا عکسدار کنم، اونا رو با لینک به هم مربوط کنم... نگهداریش هم راحت تره و هم امنیتش بیشتره....و..

پ ن:
* اگه این اوضاع حفظیات خاطرات مهم زندگی ما باشه، دیگه اوضاع اموری ک ما اونا رو جزیی درنظر میگیریم معلومه...

و کارنامه هر انسانى را به گردن او بسته‏ ایم و روز قیامت براى او نامه ‏اى که آن را گشاده مى‏بیند بیرون مى‏آوریم  ( سوره 17 آیه 13)

پروردگارا به یقین تو در روزى که هیچ تردیدى در آن نیست گردآورنده [جمله] مردمانى قطعا خداوند در وعده [خود] خلاف نمى‏کند (سوره 3 آیه 9)

پس در آن روز اخبار بر ایشان پوشیده گردد و از یکدیگر نمى‏توانند بپرسند(سوره 28 آیه 66)

خدا به هیچ وجه به مردم ستم نمى‏کند لیکن مردم خود بر خویشتن ستم مى‏کنند (سوره 10 آیه 44)


منزلت و مقام بالای زن بودن


روز زن، عظیم ترین گوهر هستی مبارک!


پ ن:

گاهی فکر میکنم آیا نگاه جامعه(چه مرد چه زن) به منزلت زن، نگاهی مقدس و واقعیه یا  ریا کارانه و ابزاری.

اى کسانى که ایمان آورده ‏اید چرا چیزى مى‏گویید که انجام نمى‏دهید.سوره 61 آیه 2


رستاخیز


سوره 50 آیه 11

... و با آن [آب] سرزمین مرده ‏اى را زنده گردانیدیم رستاخیز [نیز] چنین است.