+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

عبور از راههای شغال رو


یکی میگف: مشکل از تنظیمات شبکس...

یکی دیگه میگف: سیستم ویروسی شده...

یه نفر دیگه میگف: یکی از نرم افزارها بد نصب شده...

یه نفر دیگه تر میگف: مشکل سخت افزاریه...

چند روزی ذهنا رو مشغول کرده بود. مشکل بزرگی نبود اما بدجور رو مخ بود. بعد از هزینه زمانی و  روانی و ...(بنا به رسم معمول که عادت داریم از "راههای شغال رو" مسائلو حل کنیم) گفتیم از راه محترمانه و "آدم واری" پیگیر مسئله باشیم. 

کمتر از 1دقیقه از طرف شرکت اصلی (یه شرکت آمریکایی) مسئله حل شد!!! 

بماند که ابر سیستم ابری گوگل هم نقش داشت (همون گوگلی که اونقد به توانمندیاش عادت کردن که دیگه به چشم نمیاد!!)

اینا محصولات، تکنینکها و نوع برخورد با مشتری به روش آمریکای جهانخواره! 

 رقابت کردن با این جماعت، هنر میخاد نه شعار.

تخم همون تخمه


به قول "محمدمهدی"(یکی از بهترین رفیقا): 
تخم، همون تخمه، بستگی داره که کجا افتاده باشه... 

* گاهی بهترین بذرا با وجود ژنتیک عالی و پتانسیل بالا اگه رو سنگ بیوفتن هیچ فرصتی برای ابراز خودشون پیدا نمی کنن... 
* گاهی یه نفر به ظاهر موفق، فقط یه  بذر متوسطی (یا شاید کمتر از متوسط) بوده که از قضا در جای خوبی افتاده...
 
پ ن: 
- انتخاب لیدر ضریب خطای خاص خودشو داره که مولفه فوق میتونه اثر فریبنده ای در اون داشته باشه.
- درباره موفقیت نمیشه قاطعانه نظر داد اما فاکتور ذکر شده، نقش مهمی درکسب اون داره که گاهی عمدا نادیده گرفته میشه.

بزرگتر از دهن

یاد آوری واسه خودم:

بعضیا عادت دارن لقمه های گنده تر از دهنشون بر دارن...

این صفت خیلی خوبیه. به شرطی که دهنتم به اندازه کافی گشاد کنی!


برزخ

 

واسه همه از جمله خودتون و ماها دعا کنید! روزگارمون خعیلی برزخی شده.

زمان تموم شدنش مهم نیس مهم اینه که بعد از تموم شدنش چی بشه...

ازینکه بهم بگن دکتر بدم میاد... 

از بزرگانی مث پروفسور حسابی، چمران و ...خجالت زده میشم..



این گوشه جهان یا جهانی در این گوشه


 
پ ن:
یکی از اون جاهایی که خیلی دوس داشتم برم همون تصویر بالاس...
یکی از اون بزرگانیه که خیلی بهش ارادت دارم..جهانی در این گوشه متمرکز شده.
حدس میزنید کجاباشه؟!

* یادم نیس انتخابات مجلس چندم بود. فقط میدونم یکی از "کان دیدها"، دانش آموزان به اصطلاح ممتاز رو دعوت کرده بود واسه تقدیر. با چه ذوقی رفتیم واسه تق دیر...
به هر کدوم از ماها یه کتاب دادن. وای وای وای ...چه کتآبی!راستش هنوز هم نفهمیدم اون90صفحه کاغذ چه مفهوم پوچی رو میخاس بهت القا کنه... واسه من شده نماد حماقت توام با جنون نویسنده. نفرت انگیزتر از کتابای س.ک.س فضای مجازی! چندبار خاستم بسوزونمش یا یه جوری از شررش خلاص شم...
 فقط اسمش یادم مونده:"این گوشه جهان"
هیچوقت فک نمیکردم اسم نفرت انگیزترین کتابی که دیدم رو حتی بکار ببرم!