+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

مالکیت موقت

دانشکاه های ما بضاعتی نداشتند و ندارن و مث خیلی از ارگانهای دیگه،
بی مدیریتیها باعث شده بودجه های این وزارات اونطور که باید به هدف نرسن.
خوابگاههای ما در سطح شهر پخش بود.
یکی جنوب غرب، یکی شمال شرق، فاصله گاها یک ساعته.
خوابگاه سال اول، فاحشه خانه ای بود که تعمیر اساسی شده بود و بعد انقلاب تغییرکاربری داده شده بود! تصور اینکه اتاق قبلا شاهد چه افرادی بوده آزار دهنده بود.
خوابگاه سال دوم تنها خوابگاهی بود ک به نیت خوابگاه ساخته شده بود اما  ا

بعد انقلاب، مدتها نیمه تمام رها شده بود و بعد از سالها با همان کاستیها در اختیار دانش جویان قرار گرفته بود.

خو ابگاه سال سوم ساختمان مصادره شده از ساواک بود!
نکته جالب این ساختمان این بود که بگونه ای ساخته و طراحی شده بود که هر غریبه ای وارد آن میشد گم میشد! نمیدانست از کجا وارد شده و در کجای ساختمان قرار دارد!
خوابگاه سال چهارم بیشتر شبیه مسافرخانه های قدیمی با سقفهای کوتاه بود. پشت رنگ روغنی دیوارها  ، چهره چروک  و پیر ساختمان دیده میشد.
هرچند بعدها خوابگاههای نوساز جایگزین شدند، اما صحبت ما فعلا چیز دیگریست!
مهمان یکی از دوستان بودیم، در خانه ای ساده و رنگ و رو رفته.

میگفت : هرچند برای زن و فرزندانم حق قایلم که در رفاه بالاتری باشند و شان آنها بالاتر است و ... اما برای خود من هیچ فرق ندارد. همه چیز را موقتی میبینم.و مثال خوابگاه و مسافرخانه را زد.

نظرات 1 + ارسال نظر
ویردو شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 01:46 ق.ظ http://Www.virdo.ir

سلام مترسنج جان
بیا وبم لطفا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد