پرده اول:
خرید عجیب و با صرفه ای بود. اتاق خوابها بزرگ. سنگ و مصالح با کیفیت و سفارشی، خوش نقشه و در جایی مناسب.حتی چندماه بعد قیمتش چند برابر شد. بعضیا چه شانسهایی دارن...پرده دوم:
صاحبان قبلی خونه،زن و شوهر جوانی بودن. هنوز یکسال نشده بود ساکن اونجا شده بودن، که،مرد، بیمار میشه و انقدر تحلیل میره که زن مجبور میشه پرستار استخدام کنه...
بعد چند مدت بیماری، شوهر فوت میکنه و زن با پرستار ازدواج میکنه و
خونه رو میفروشن که نه خاطرات قبل بماندو نه نگاه آشنایان و همسایگان .
پ ن:
گاهی بعضیا با ادعاهای کذایی و زرنگ بازیها و ...حتی خودشونو مدیون میکنن ، ولی به کام کسی دیگه تموم میشه. بدون جوش و غصه و استرس.
چه قدر آبکی شده همه چی
دنیا اسلوب امورات دنیا بر آب بوده و خواهد بود
پرستارم نشدیم
از این زاویه نگاه نکرده بودم:))