+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

هندونه ابوجهل


 +هندونه صدای طبل میداد. اونم چه طبلی! همه چیز عالی بنظر میرسید.وقتی بردیم خونه دیدیم نه تنها شیرین و قرمز نیس، بلکه مث طبل توخالی و البته تلخه!

+ جاء الحق و ذهق الباطل. خدا کمک کرد و پوزه ناحقان به خاک مالیده شد و البته با هزینه مادی و روانی فراوان. وقتی برای عذر خواهی اومدن جلو، هیچ حس بد و یا کینه ای به اونها نداشتم. اما از وقتی که برخی دوستان، بعدا جداگانه با استدلال و مدارک بهم یاد آور شدن که این ابرار پشیمانیها صادقانه نیست ،  دپرس شدم.

# عظم البلاء# خودخواهی# دروغ

نظرات 2 + ارسال نظر
لحظه شنبه 5 مهر‌ماه سال 1399 ساعت 11:33 ق.ظ

بنظرم بخشیدن در قالب های این شکلی اصلا جالب نیست.
وقتی کسی یا چیزی و می بخشی باید همراهش مهربانی هم باشه.
ولی دور انداختن آدمها . نادیده گرفتنشون جوری انگار وجود ندارن... خیلی کمک کننده تره

خلوص که نباشه، هیییچ فایده ای نداره...
سلام مهندس
چه عجب افتخار دادین به اهالی تارنمای مجازی

حریم دوشنبه 14 مهر‌ماه سال 1399 ساعت 05:51 ق.ظ

تازگیها درک وفهم انگار کم شده .نفهمیدم چی شد .هندوانه ابوجهل آخه طفلک کلی خاصیت داره ودرمان درده بعد ربطش به بخشش وکینه نداشتن شما چی بود
ولی اینکه پوزه نامردان رو به خاک مالیدین خیلی خوب بود

هندونه ابوجهل
وقتی یه هندونه ای رو با کلی کلاس و ادا بخری و صدای طبل هم بده و بعد جلو حضار ، توزرد از آب در بیاد، مجبور میشی یه ناسزا نثارش کنی!لغت ابوجهل در همین جهت بوده
پوزه ها رو بخاک مالیدن تو قران هم اومده...
قمر ۴۸
در آن روز که در آتش دوزخ به صورتشان کشیده می‌شوند (و به آنها گفته می‌شود:) بچشید آتش دوزخ را!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد