+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

ایستاده در سایه


دختره لباس شیک و باز پوشیده.  ترکیب جذابی شده. البته این تیپ، مناسب خونه و خونوادس نه کوچه و بازار. سن و سالی نداره، برخلاف قد وهیکل، هنوز قیافه بچگانه ای داره. در حیاط باز بود. داشتم میرفتم تو خونه، خودشو به من میرسونه و میگه، آقا میشه کمکم کنین... یه آقایی باماشین افتاده دنبالم. یه نگاه به ماشین پشت سرش میکنم. یه ماشین تو فاصله ۲۰ متری کنار خیابون متوقف شده، رانندش یه مرد ۴۰ _ ۵۰ سالس. تعجب کردم، یه آدم اینکاره وقتی به این سن و سال برسه حداقل رعایت سن طرف مقابل بکنه و بره با همفازای خودش لا بخوره نه با این بچه ها. عصبانی شدم. خواستم برم سمتش  و لیچار بارش کنم و... ولی با خودم گفتم آدرس خونه رو بلد شده، ممکنه برا خونواده و ماشین و ... دردسر درست کنه و کسی هم تو جامعه از من حمایت نخواهد کرد. برگشتم به دختره گفتم همراه من بیا تو حیاط که طرف فکر کنه خونواده داری  و بره دنبال یه سوژه دیگه. همینکارو کردیم و اون یارو هم رفت. این اوضاع واقعا غیر قابل تحمله.

بعدها با خودم گفتم  یه طرف ماجرا که مشخصه، و شاید متهمان و منفوران اصلی باشن و  تو بعضی کشورا با قوانین سفت و سخت مهار شدن. طرف بعدی خود دختران که دچار "جمع نقیضین" هستن. یعنی هم میخوان در جای نامناسب ،جذاب باشن، و هم میخوان این مدل افراد سمتشون نیان! عاقبت رفتارشونو دوست ندارن! ( درسته یه عده ای مریض روانی هستن و سراغ همه میرن ولی اکثریت رجال ما رفتارشون تابع تیپ و رفتار طرف مقابله)

طرف سوم که کمتر بهش توجه شده خونواده اون دختره  هستن که اینجور میفرستنش بیرون. یعنی خود ما باید خونوادمونو مدیریت کنیم. شاید به اندازه همون دسته اول متهم باشیم. بعد باخودم گفتم فرض کن منه جوون دنبال تیپ مناسب و جوون پسند باشم و برفرض خونوادم هم به ارزشها مقید باشن و  مثلا بریم بازار لباس و پوشش مناسب تهیه کنیم، اصلا گزینه ای هست برا انتخاب یانه. الگوی مناسب افکار و عقاید من هست که شیک وجوون پسند باشه؟ تجربه ثابت کرده که نیست، یا خیییلی به سختی و با هزینه بالاتر شاید پیدا بشه.

 با این وصف یه مقصر چهارم هم وارد ماجرا شد که شاید همه مقصرای قبل زیر مجموعه اون هستن و اون داره همه رو بازی میده و هیچکسی هم کاری به کارش نداره. اون دو مورد اول آماج حمله و توهین و سخت گیری هستن ولی مقصر اصلی که کارگردان همه ماجرا هست، کنار گود تو سایه ایستاده.

جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست.

نظرات 2 + ارسال نظر
سید محسن دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 01:27 ق.ظ http://telon4.blogfa.com/

درود بر شما---موضوع حساسی را طرح کردید. از موقعیت خودتان حداقل سن مبارک را میفرمودید---معمولا در اینگونه موارد نباید-نمی شود-درست نیست و خطرناک است که انسان بدیگری اعتماد کند--کار شما برای راه دادن به دختر از چند جهت نادرست و خطرناک بوده---کار ان بنده خدا در تعقیب دختر صحیح نبوده ولی او که از ماشین پیاده نشده و دختر را بغل نکرده که سوار ماشینش کند--کار دختر غلط بوده که در خیابان موجب تحریک یک کامله مرد شده و اشتباه بزرگترش ورود به خانه شما بوده---ببخشید شما هم میتوانستید مثل ان مرد ولی در شرایط قوی تری به دختر اسیب وارد کنید .و دیگر اینکه منهم اشتباه کردم پیام گذاشتم چون ممکنه شما را ناراحت کرده باشم---اما اینکه حکومت که شما نگفتید هم تا چه اندازه مقصره دیگه دیگه....

سلام
خوش اومدین، صفا آوردین.
ناراحت واسه چی؛)
حرفتون متینه. البته من ماجرا رو کامل نقل نکردم و متن طولانی میشد. من تنها نبودم، با خانواده بودیم...
در مورد اخر ، نگیم حکومت، بگیم مدیران و دولت مردان و مسوولان. مخصوصا مسولان فرهنگی، مذهبی، اموزشی و البته مدیران و ناظران بازارو مسکن و اشتغال و....

مهسا.م سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 07:11 ب.ظ

خطاب به سید محسن
کار اون دختر بد بوده که موجب تحریک یک کامله!!!! مرد!!! شده ولی کار اون کامله!!!!مرد!!!! اشتباه نبوده که اینقدر بند تونبونش شُل تشریف داشته؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد