+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

درس های محیطی ۱

فرقی نداره بچه خودتون باشه یا بچه اقوام. اون موقع که از نزدیک ذل زدین به صورت خواب آلود اونا، فک کنین به:

+ اینکه  در زمان  جاهلیت چطور بچه هاشون و زنده به گور میکردن؟اصلا  آدم سالم و عاقل دلش میاد؟مگه میشه؟

+ اینکه چطور بعضیا دلشون میاد بچشون رو سر راه بزارن؟ نه زمان جاهلیت، همین دور و زمونه خودمون.

+ اینکه مگه میشه آدم انقد قصی القلب بشه که این موجود بی پناه رو با اراده خودش سقط کنه. 

+ اینکه مادر موسی چقدر باید اطمینان قلبی داشته باشه که حاضر بشه اونو به رود خروشان بسپاره. در مورد شناخت شخصیت مادر موسی کم کاری کردیم.

+ اگه برخی غذاها رو مادر بخوره بچه دلدرد میگیره و اون پیچ وتابای بچه از دلدرد، مادر رو مجبور میکنه برنامه غذاییشو تغییر بده. همونجور که کوچکترین برنامه غذایی روی روحیات و جسم نوزادا تاثیر داره، به همین منوال کارای والدین تو جسم و روح همه نسلهای آتی هم اثر داره. اگه والدین بدونن فلان رفتارشون چه دردها و پیچ و تابهایی در چند نسل بعد ایجاد میکنه تو کارهاشون تجدید نظر میکنن


نظرات 2 + ارسال نظر
مینا(بهار نیلی) چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1398 ساعت 11:33 ق.ظ

این چند وقته که باردارم به یه مشکلاتی خوردم که همش نگران بچه بودم.تا اینکه چند شب پیش که برای پیاده روی شبانه رفته بودم یهو یاد شعر لطف حق پروین اعتصامی افتادم.شروع کردم تو ذهنم بیت بیتش رو به مرور کردن.شاید باور نکنی ولی هم آرامش خاصی پیدا کرده بودم و هم اشک تو چشام جمع شد.یه حس خیلی عجیبی بود.
اینکه الان اینجا در مورد مادر موسی نوشته بودی یه لحظه رفتم تو حس و حال اون شب.

آنکه با نمرود این احسان کند ظلم کی با موسی عمران کند...

شاید تو شناخت مادر موسی کم کاری کرده باشیم اما قطعا تو شناخت اونی که دل مادر موسی رو قرص و محکم کرد خیلی خیلی خیلی بیشتر عقبیم...

سلام.
ممنون از اشاره قشنگتون
انشاله به مبارکی. چه خبر خوبی
خوشحالمون کردی
تو شناخت خودمونم موندیم

لحظه پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1398 ساعت 10:02 ق.ظ http://life-me.blogsky.com

درمورد پلاس دوم: شکم گرسنه پدر مادر و فرزند نمیشناسه، شرف نمیشناسه... از نزدیک دیدم و شنیدم که میگم. فقر منشا همه بیچارگی هاست... فقر جهل میاره
وقتی قرار بیاد به دنیا گرسنه بمونه، بشه کودک کار، نتونه بره مدرسه، بشه بزهکار، سقط بشه خیلی بهتره...
مادر حضرت موسی از،واقعیت ها الان خیلی دوره، و برای ما مثل قصه یا افسانه است مثل هزاران افسانه دیگه... یک جوری حساب کتابی در نظرم بگیرم ، ژن خوب بوده بهش وحی شده... اونم بچه اشو گذاشته سر راه و قصه موسی از توش دراومده... اگه بامهر مادری تو بغلش میگرفتش مثل نوزادای هم نسل خودش فرعون می کشتش...
آسمانی بهش نگاه نکنیم، زمینی بهش نگاه کنیم...
مترسنج خیلی ایده آل و آسمانی به همه چی نگاه میکنی، قبلا اینجور بودم. ولی واقعیت ها روی زمین هست... این نظام و نظم زمین، علی الخصوص ایران بهم ریخته است و با هیچ مقیاسی نمیشه مقایسه اش کرد.
مادر حضرت موسی قیاس مناسبی برای درد و رنج های این جامعه نیست بنظرم. اون افسانه است و این واقعیت... تو افسانه ها به اون مادر وحی شده و خیالش راحت بوده که انداختش به رودخانه پس مطمن بوده، بعدشم رفته شده دایه اش.... ولی مادر فقیر این جامعه مطمن هست بچه اش شبیه خودش و فقیرتر از خودش میشه ، امام زمانم قرار نیست بیاد بچه اشو از فقر نجات بده... هیچ کس نمیاد...
صد رحمت به فرعون...

نقش فقر مادی در کنار" فقر شعوری" قابل انکار نیس.
ولی این توجیه درستی نیس. اونیکه به این بهونه براحتی خودشو تطهیر میکنه ، یه جنایت جدید به فهرست اعمالش و مصداقی بر شخصیتش اضافه کرده.
در مورد بخش دوم هم موافقم. صد رحمت به فرعون. اما به نظر میاد افسانه بودن و دست نیافتنی بودن جایگاه این الگوها القای همین فرعون صفتها باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد