+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب /چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند

پیش نوشت: این پست قرار بود 15خرداد پابلیک بشه! در سالروزمردی که مرد بود. 

گفتگوهای سرنشینان  تاکسی، نمونه خوبی از دیالوگهایی بین مردم عادیه. درسته ممکنه حرفاشون احساسی و یا سطحی به نظر برسه اما اونا واقعا مردم عادی همین جامعه ما هستن و حرفاشون حرف خیلی از ماهاست. تو مسیر برگشت به حرفاشون فکر میکردم. حرفایی بدون نقاب:

**   آرزو میکنم یکی مث خمینی پیدا بشه و طومار همه کفتارهای دور "سفره باد آورده" رو در هم بپیچه!  (منظورش برخی مسئولین که خونشون رنگی تر از بقیس)

**    اون پدری که زن و بچه هاشو  با کمال بی غیرتی ول میکنه میره، شرف داره به پدر ما!

منظور از "پدر ما" ، مسولین و دولت و برخی حاکمان جامعن. پدری که فرزندای آسیب پذیرشو رها نکرده بلکه مث خانواده "تناردیه " تا اونجا که در توان داره علیهشون اقدام میکنه. انگیزه ها و دسترنجاشونو به فنا میده و با کمال وقاهت ادعای دانای کل بودن میکنه و ملت رو به اجبار تو مسیر غلط هول میده! این پدر هر لحظه فرزندانشو تحقیر میکنه و شخصیتی براشون باقی نذاشته.

 بالاترین حد ظلم و دیتاتوری، ظلم مردم بر مردمه و این پدر تونسته فرزندانشو به جون هم بندازه و این هنر هر کسی نیس.


+به این حرفا فکر میکردم که  متوقفمون کردن

پلیس تو گرمای 4-3 بعد از ظهر مردم رو جریمه میکرد و نفرین میخرید. مردمی روزه دار و خسته که تو چند کیلومتری  بیرون شهر در حال برگشتن از محل کارشونهستن.

اگه این اسمش زورگیری تو روز روشن نیس پس چیه! آدم یاد داروغه "رابین هود" میوفته. اینکه مث سر گردنه، هر ماشین عبوری متوقف بشه و تو اون گرما، مردم معطل و کنجکاو باشن به چه علتی متوقف شدن و بعد با کمال تعجب ببینن بابت هیچ و پوچ جریمه شدن

نمیدونم شما  هم کتابچه کد تخلفات رانندگی رو مشاهده کردین یا نه. تنوع کدها انقدر هست که دست کم یکی دوتای اونها شامل حال هر کسی میشه!

بماند اون تخلفاتیکه خودشون سمبل میکنن و به مردم میچسبونن یا  اون تخلفاتی که خارج از توان و مسئولیت مردم عادی هست (مثل بیمه یا معاینه فنی  برای وسایلی که از همان ابتدای خروج از کارخانه مورددار هستن و یا وضع بسیار غیر استاندارد راه ها و ...)

 + و مردمی که نجیبانه فقط میتونن حسرت بخورن و با دلایل واهی خودشونو آروم کنن. یکی میگف خدا رو شکر  این200هزار تومن جریمه رو خرج دوا درمون نکردیم! دختری برادرشو دلداری میداد که خدارو شکر سرطان نداری!!و...

 به راننده ماشین جلویی که همسایمون بود گفتم من شاهد بودم شما تخلفی نکردین پس چرا بابت این جریمه که مبلغشم سنگین هست اعتراض نمیکنی؟! و اون گفت چی بگم؟؟مگه میشه به این جماعت چیزی گف! 

وای از روزی که مردم به همچین نتیجه ای برسن! دلم میخاست خروارها "فحش منطقی" نثار شخصیت کثیفشون کنم اما از عواقب کارم ترسیدم و اینکه برای دوستم که پشت فرمون بود نمیخاستم دردسر بشه.خیلی دوس داشتم مث این فیلم هندیها یه کتک مفصل نثارشون کنم.خیلی دلم میخاست مث میرزا رضای کرمانی و یا ستارخان یا... مجوز برخورد سخت و مستقیم با این افراد و داشتم و ....حیف ک اسلام دست و بالمو بسته وگر نه من از انگ داعشی خوردن جلو این موجودات ابایی نداشتم!

صد رحمت به دزدای سرگردنه! لااقل اونا دنبال منافع مادیشونن. اما این جماعت چطور؟ جریمه کردن مردم تو یه مسیر خلوت اونهم تو گرمای 3-4 بعد از ظهر رمضان! آدم تعجب میکنه. مبالغ که  مستقیم میره به خزانه دولت، پس چی گیر این موجودات میاد؟ هیچ بهونه قابل قبولی به ذهنم نمیرسه جز سادیسم!

آدم با دیدن نجابت مردم یاد جریان ایست بازرسی "تاسوکی" می افته!!! و نجابت مردم که واقعا اونا رو آسیب پذیر کرده. اگه مردم نجابت نمیکردن و به پلیس احترام نمیزاشتن و توقف نمیکردن ، خسارت نمی دیدن! انگار رسم بر این بوده و هست که هر کس رام تر باشه بیشتر صدمه میبینه!

به دوستم میگفتم اگه توقف نمیکردی، تو اون شلوغی کسی متوجه نمیشد و جریمه هم نمیشدی....

با دیدن این مدل صحنه ها همه دوران اجباری راهنمایی رانندگی میاد جلو چشمم و از شدت نفرت هیجان زده میشم!عین اتفاقی که در این پست افتاده بود. یکی میگه پس نظارت و بازرسی چیکارس؟ نفر کناری بهش میگه: اینا  جوکه! از فساد دستگاههای اجرایی(بیمارستان،فرمونداریها،بانک،بیمه،نفت و....) عبرت نگرفتی؟!

چاغو هیچوقت دسته خودشو نمیبره!

دیالوگها در ادامه مسیررو خودتون میتونین حدس بزنین.

+  شهر که شلوغ میشه قورباغه هفت تیر کش میشه! بدبختی اینه که یه عده از اونور دیوار افتاده، بهونه دست میگیرن و  اصل اسلام و نظام و امنیت رو زیر سوال میبرن...افرادی که هیچ پابندی به دین و اخلاقو انسانیت  ندارن اما وقتی فرم ثبت نام  پر میکنن میزنن: دین اسلام،مذهب شیعه!!

برگردیم به موضوع 15خرداد! قطعا این ثمره اونهمه خون و ایثارگری نیست. وراث اصلی این خونها و سختیها، مردم عادی اند. این برخوردها در  شان مردم نیست.

+ من این مشاهداتو ننوشتم که "باد ناله" کرده باشم. اینها انکار نیمه پر لیوان نیس. فقط  تبادل راهکار برا اصلاح رفتارمونه. اگه از همون اول ، مردم به جای محافظه کاری یا نجابت ، معترض میشدن هیچوقت این پول زور گرفتنها نهادینه نمیشد. و اون جمله معروف که : حق دادنی نیس، گرفتنیه!

پ ن :

یه سوال دیگه: اگه این وجوهاتی که به خزانه دولت واریز میشه (انواع جریمه ها و مالیاتهایی که از گوشت خوک نجس تر هست، آیا حقوق پرسنل دولت شبهه ناک نیست؟

آیا این حرامخوری و تقابل با مکتب امام حسین نیس؟

نظرات 3 + ارسال نظر
مهسا.م چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 01:03 ب.ظ http://1modirjavan.blog.ir

بدترین قسمت جریان همون هست که اشاره کردید.
کسانی پیدا میشن که از فساد این عده ی از خدا بی خبر استفاده میکنن و نظام و اسلام رو هدف میگیرن!

به نظم ماها هم مقصریم. نباید میدون بدیم به همچین افرادی. قبل از اینکه اونا بهانه بیارن باید خودمون برای رفع بهانه ها اقدام کنیم. سخت و خشن!

سپیدار چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 05:14 ب.ظ

اوه چقدر جای بحث داره این پستتون
از یه طرف فرهنگ رانندگیمون زیر خط فقر یکی مثل خودم وقتی آمار زیاد تصادفات رو میشنوم میگم کاشکی قوانین سخت تری بزارن که به اصطلاح دست زور رو سر افراد خاطی باشه که بترسن و جون خیلیها رو به خطر نندازن از آون طرف بعضیا نمیدونن چطوری افراد خاطی رو تشخیص بدن و گیر میدن به یه بدبخت از همه جا بی خبر کلا یا شور شوریم یا بی نمک ریشه این رفتارا زیاده
فقر که عامل اصلی بی انگیزگی مامور و معذور میشه
عدم مدیریت صحیح و استفاده نکردن از دانش روز تو این زمینه چه اشکال داره از کشورهایی که تو این مورد موفق هستن درس بگیریم
فساد اداری و انواع فساد تو کشور که هر کی میخاد یه چیزی بکنه بره
نبود شایسته سالاری
همش میگیم دشمن دشمن بابا ول کنین کشور خودتون رو آباد کنید به فکر کشورتون باشید گند زدین به همه چی فقر و فساد و بدبختی و گریز از قانون از در و دیوارش میباره
خانواده
بازم هست منتها با گوشی تایپ میکنم سخته نوشتن

واقعا این یکی رو قشنگ گفتی: ...نمیدونن چطوری افراد خاطی رو تشخیص بدن و گیر میدن به یه بدبخت... / هرچی سنگه مال پای لنگه!
شاید این مدل حرفا ، ظاهرا بوی نا امیدی بده اما وجود دوستانی چون شما باعث دلگرمی و امیدواری برا آینده اند..

فاطمه سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 11:15 ب.ظ http://life-me.blogsky.com/

یه مثال نقض: تو جاده میرفتیم سرعتمونم زیاد بود، افسر نگهمون داشت ولی آدم باحالی بود ، موقع نوشتن جریمه پشیمون شد. گفت برید به سلامت... :)
بنظرم این حرفها نه تو راهنمایی رانندگی توی هر زمینه ای هست. این همه کارآفرینی کارآفرینی میکنن حالا یکی بخواد یه کار خاص کنه، تولید محصول خاص و ... به جز پرورش قارج و گل و گیاه، خیلی اذیتش میکنن... خیلی هاااا...
هرج و مرج موجود اصلا قابل تصور نیست، ولی خب باید خوبی ها هم دید و امیدوار بود..

خب منم افسر خوبی بودم انتقامم رو از کادریها با کمک به مردم که خودمم جزوشون بودم میگرفتم!
امید ما به دوستانی چون شماست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد