+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

بادبادک باز / خالد حسینی


با تشکر از مدیر جوان بابت معرفی این کتاب. خلاصه ای از صفحات کتاب:

ص23 فقط یک گناه وجود دارد،  دزدی! ....هیچ کاری پست تر از دزدی نیست.اگر کسی چیزی را که مال خودش نیست بردارد، خواه جان یک انسان باشد، خواه یک تکه نان یا....تف به رویش!


 ص130-133  کریم : سربازه میخواهد نیم ساعت با این همشیره پشت کامیون باشد! زن جوان شال را روی صورتش کشید و زد زیر گریه.نوزادی که تو بغل شوهرش بود هم به گریه افتاد. رنگ شوهر پریده بود.به کریم گفت از جناب سرکار خواهش کن رحم کند، لابد خودش خواهر یا مادری دارد...

کریم : میگوید هزینه رد شدنمان همین است...اینجا بود که بابا از جا بلند شد و گفت ازش بپرس شرم و حیایش کجا رفته؟ 

کریم:میگوید جنگ جنگ است حیا سرش نمیشود.

بهش بگو اشتباه میکند.جنگ که نباید شرافت را از بین ببرد. تازه، شرافت را میطلبد. حتی بیشتر از زمان صلح

....یک ربع بعد از حرکتمان شوهر زن جوان یکدفعه بلند شد ودست بابا را بوسید

 

 

ص140 ...نگاهم دوباره برگشت سمت چمدانهایمان.  دلم برای بابا سوخت. بعد از یک عمر دوندگی، برنامه ریزی، خون دل خوردن از زندگی همین نصیبش شد: پسری مایوس کننده و یک جفت چمدان!


ص155... آمریکا خیلی فرق میکرد. امریکا رودی بود خروشان، بدون یاد آوری گذشته. میتوانستم خودم را بزنم به آب این رود، گناهانم را به قعرش بفرستم و خودم را بسپارم دست آب تا مرا ببرد. به جاییکه نه ارواحی باشد نه گناهی و نه خاطره ای


ص198 .... به حرفهای آنها گوش دادم، فهمیدم کیستی ام، چیستی ام ، در وجود بابا و تاثیراتی که در زندگی دیگران گذاشته خلاصه  میشود. در تمام عمرم "پسر بابا" بودم نه "من"....


ص206 ...من مثل او نیستم! خودش میگیرد و مینشیند تا دیگران با شوروی بجنگند، منتظر میماند آبها که از آسیاب افتاد برود شغلی دولتی و شیک بخواهد...


ص213...اگر امریکایی بودید مسئله ای نبود.مردم اینجا از سر عشق و عاشقی ازدواج میکنند و اصل نسب اصلا مطرح نیست. فرزند خواندگیشان هم همینطور. ولی ما افغانی هستیم.اگر شما بچه ای به فرزند خواندگی قبول کنید نمیدانید خون چه کسی را به خانه تان آورده اید...


ص254 ...درست است. من علی را وادار نکردم پا روی مین بگذارد.من طالبان را به خانه نیاوردم تا حسن را با تیر بزند. اما من بودم که آنها را از خانه بیرون کردم...اگر اینکار را نمیکردم شاید سرنوشت جور دیگری رغم میخورد.شاید آنها هم به آمریکا می آمدند


ص338  رستگاری واقعی یعنی از یک گناه به سمت نیکی حرکت کنی...میدانم خدا از سر تقصیرات همه میگذرد. او مرا، پدرت را و تو را خاهد بخشید. تو هم همینکار را بکن. امیدوارم پدرت را و مرا و از همه مهمتر خودت را ببخشی.


ص372  از من پرسید : میشود من هم سوالی بپرسم؟  -  بپرس

به این بچه قول داده ای ببری اش؟  -  فرض کن داده ام. که چی؟

سرش را تکان داد. قول دادن به بچه ها کار خطرناکی است. آهی کشید و یک کارت ویزیت به طرفم دراز کرد...


ص380 اگر آمریکا یک چیز به من یاد داده باشد، این است که نباید به هیچ قیمتی دست از تلاش کردن برداری


نظرات 8 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 08:12 ب.ظ http://l-r-y.blogsky.com

باید قشنگ باشه فرصت شد میخونم

نکات خاصی برا آموختن داره. مخصوصا برا ماها که کم و زیاد با محیطش درگیر هستیم...

مریم سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 08:13 ب.ظ http://l-r-y.blogsky.com

این همون کتابی نیست که خواهرش رو به یه خونواده میسپرن؟

نه

مهسا.م چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 09:02 ب.ظ http://1modirjavan.blog.ir

چه عکس قشنگی:))
کجا بوده این :))


تو این زمونه کپی رایت مظنش چنده؟

بهزاد پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 03:41 ب.ظ

مرسیی بخاطر معرفی کتاب و نوشتن بخشهایی ازش

مهدی جمعه 1 دی‌ماه سال 1396 ساعت 10:22 ق.ظ http://bivatan.blogsky.com

من چند روز پیش خوندنشو تموم کردم...

یه جاهاییش بغض کردم و ناراحت شدم که چطور میشه سرنوشت ملتی که سال ها کشورشون جزء ایران بوده، اینطور بشه؟
خوندنش باعث شد توی اینترنت بچرخم و اطلاعات زیادی از افغانستان و قوم هزاره و ... به دست بیارم.

فیلم سینمایی ش هم ساخته شده که همایون ارشادی نقش پدر امیر رو بازی کرده. بعد خوندن کتاب دیدمش...

ممنون ازنظرخوبتون.
واقعا تلنگر خوبیه هم برا اطباع افغان که دوباره باعزت و ارامش زندگی کنن هم برای همه آزادمردان که قدر عزتشون رو بدون .درباره فیلم بنظرم کارگردانی ذهن ما بهتر از دیگران هس.پس مطالعه کتاب موثرتر هس. البته این نظر منه

دوستانه جمعه 1 دی‌ماه سال 1396 ساعت 08:53 ب.ظ http://doostaneh7985.blogsky.com

باید کتاب جذابی باشه
به تازگی کتابی از آنا گاوالدا خوندم به اسم گریز دلپذیر ترجمه الهام دارچینیان .پشیمون شدم از وقتی که برای خوندنش گذاشتم

اینم یجور آگاه سازیه! کتایایی که نباید خوند رو هم معرفی کنیم به هم

Baran جمعه 1 دی‌ماه سال 1396 ساعت 10:21 ب.ظ http://haftaflakblue.blogsky.com/

همون ابتدای پست ؛ فقط چهره چوپان اومدم در نظرم وعرضی ندارم.

خیلی خوبه

مسعود دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1396 ساعت 01:21 ب.ظ http://1konjkav.ir/

سلام. البته توجه داشته باشید که کلا خالد حسینی یه مقدار سیاه نویسه. و به خاطر علاقه به آمریکا و زندگی در آمریکا نمیشه گفت نوشته هاش بی طرفانه اس. کتاب هزار خورشید تابان از این نظر نگاه و گرایش خالد حسینی رو خیلی بیشتر نشون میده.

من کتاب جانستان کابلستان رضا امیرخانی رو بهتون پیشنهاد می کنم. سفرنامچه ای از افغانستان.

بله قبول دارم.البته خاننده کتاب متوجه نگاه ناقص و جانب دارانه میشه...
بابت معرفی کتاب هم ممنون .کتابای امیرخانی قطعا عمقی تر و دارای حرفای تازهبوده واولین فرصت این کتابش رو هم تو وبلاگ میاریم...
بازم بابت پیام خوبتون ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد