راستش از شما چ پنهون رفتیم ب یه نفر ثابت که نه، رفتیم براش مصداق بیاریم ک مرور خاطرات گاها فراموش شده خودمون، برا خودمون هم آموزندس!!
سر اثباتش یه 4-5ساعتی تو آرشیو نوشته های دور و نزدیک غرق بودیم... نه اینکه مصداق پیدا نشده باشه. واسه اینکه خودمونم جو گرفت و کنجکاو شدیم ازین شاخه به اون شاخه بریم...آقا سرتونو درد نیارم یه موردشو براتون آوردم.از سری خاطرات افسر بازنشسته:
...
...خوشبختانه تصادف با تمام شدتش، آسیب جانی نزده بود. ملت هم که پای ثابت تماشای این جور صحنه هان ترافیک رو سر میدون سنگین تر کرده بودن. هر از گاهی هم مثل خبرنگارا میومدن سراغ ما و سوالاتشونو عین دونه های تکراری تسبیح می پرسیدن:
- جناب سروان! جریان چی بوده؟! - جناب سروان کی مقصر بوده؟....
صدایی شبیه صدای انفجار شاخکهای همه رو جنبوند. کمتر از 2ثانیه بعد مثل موج سوارا مجبور بودی برای حفظ تعادل نیم خیز بشی! مرد و زن با لباس یا بدون لباس از تو خونه یا حموم دویدن وسط خیابون! عین قیامت!
زلزله هم هیجان خاصی داره! گرد و غبار ریزش دیوارها، صدای آژیر مغازه ها و بانکها ، ریختن شیشه ها و... انگار همه اون چیزایی که زندگی کرده بودی توهّم بوده . کلا تمام قواعد برات از نو تعریف میشه. تو یه عالم دیگه دوباره متولد میشی. این هیجان در 2 صورت ایجاد میشه:
یا به همه چیز رسیده باشی (جز لقای الله!)
یاوقتی چیزی برا از دست دادن نداشته باشی!!
تو اون 2-3 ثانیه زلزله فکر میکردم تو دسته دومم! به همین خاطر بدم نمی اومد وقتش رو بیشتر کنن (مثلا ۲۰-۱۰ ثانیه!)
زمین لرزه مثل خیلی از حوادث عادی اومد و رفت!
ادامه زندگی :سوالا عوض شده بود:
- جناب سروان زلزله شده؟!!(اینو راننده های عبوری میگفتن) - جناب سروان به خاطر زلزله تصادف شده؟!...
پ ن:
میدونین من چ چیز تازه ای از خاطره خودم کشف کردم؟! اینکه ب احتمال قوی اون لرزش شدید ناشی از یه انفجار در حد انفجار ات م ی تو کشور همسایه یا حتی کشور خودمون بوده! اون موقه ها هیچکسی و هیچ خبرگزاری روی این موضوع مانور نداد و حتی خیلیا از وقوعش خبردار هم نشدن! اما الان ک بهش فکر میکنم میبینم خیلی غیر عادی بود! اولین نکتش صدای مهیب قبل از لرزش بود و دومیش نبود هیچ پس لرزه بعد ازون ماجرا!
میدونم اون لحظه ی خنده داری نبوده ولی خندم دوباره فعال شد یه لحظه...
طنز قشنگی داره نوشته و البته جالب و مرموزه....
تا باشه از این فلش بک ها به گذشته
بنظرم آدم (سوئ تفاهم نشه!) تو جهنم هم ک میره باید بخنده!(البته اگه بهش اجازه بدن!)
مث جریان این پست قدیمی ک توصیف از جهنمه:
http://dar300metri.blogsky.com/1392/02/22/post-16/
مرموز؟!!!
با نگاه به گذشته موافقم ولی اگر نگاه از بالا باشه، فقط برای پی بردن به سیر صعودی و یا نزولی خودمون، برای فکر کردن به گذر زمان و یا رفع یه سو تفاهم و کلا چیزایی این مدلی
تصویر این پست ..مارو چند اسماعیله نمودکه:-D