+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

افکار سوسکی!


**  کارهای ناپسند  شکل و بوی ناپسند هم داره، ولی ما متوجهش نیستیم. خصلتهای منفیمون شکل ترسناک و زشتی بهمون میدن.  جهنم  و اتش و عذاب و... همین الان هم هست اما با ظاهر سازیهای ابلیس متوجهش نمیشیم.و البته خدا هم گفته که شیاطین هیچ قدرتی ندارن و تنها کارشون آراستن این مدل امور در چشم افراده. از همون اول خلقت هم  ابلیس هم تو این ایه جلو خدا سوگند خورده که همه را اغوا میکنم...

** فرقی نداره که تصور ما از ترس یا تنفر و ... چی باشه. ممکنه یه نفر از سوسک بترسه یا موش یا عقرب یا....بلاخره هر کسی  سمبولهای خاص خودشو داره فقط کافیه بعضی کارهامونو با اون سمبولها بسنجیم

فرض کن از یه مسیر نادرستی  سود مادی زیادی به ما میرسه، تصور کنیم اون سود   یه ویروس بیماریه که به خودمون تزریق میکنیم!   شاید  چهره واقعی فلان دختر/پسر ،  یه سوسک باشه! ایا من حاضرم دنبال یه سوسک بیوفتم!؟ آیا وقت و عمرمو صرف اون میکنم ؟ ولو به صورت تفننی؟

** و شیطان هنگامی که کار تمام می‏شود می‏گوید خداوند به شما وعده حق داد و من هم به شما وعده (باطل) دادم و تخلف کردم، من بر شما تسلطی نداشتم جز اینکه دعوتتان کردم و شما پذیرفتید، بنابراین مرا سرزنش نکنید، خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من، من نسبت به شرک شما درباره خود که از قبل داشتید (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم، مسلما ستمکاران عذاب دردناکی دارند.  سوره 14, آیه 22
* بعدا اضافه شد: 
تو این دنیا هیچ چیزی برای ترسیدن وجود نداره! همش توهمه.  تنها چیزی که باید ازش ترسید افکار و اعمال خودمونه.

مردم


ظرافت رفتار با افراد جامعه مث دوچرخه سواری با سرعت زیاد تو یه بیابون پر از کاکتوسه!

# بیت المال + حق الناس

+ در جواب کامنت برخی از دوستان بعدا اضافه شد:

**  بعضی همکارات   تو روز روشن  کم کاری میکنن و از مسئولیتهایی که سربرج حقوقشو میگیرن فرار میکنن، ملت رو میپیچونن،سرشون منت میزارن و سطح فکر پایینشون واقعا اذیتت میکنه، ... اما این درگیری ذهنی بیفایدس چون نبایدباهاشون بحث کرد. در شان تو نیست. 

از طرفی هم  ملت علاف میشن، دستشون به جایی بند نیست و حتا میان سر تو غرغر میکنن و تو  نمیخای مث بقیه همکارا اونا رو اسکل کنی  . به خودت اجازه نمیدی برا ملت توضیح بدی که همکارات  طی چه فرایندهایی اسکلشون کردن. چون در شان تو نیست که حتا پشت سرشونم دربارشون حرف بزنی و ترجیح میدی خود ملت "عملا" در بلند مدت بوی  تعفنشونو بفهمن.

تو این منگنه تحت فشار قرار میگیری و ممکنه تحملت تموم بشه! مخصوصا مواقعی که کار تو ، بخاطر کم کاریهای همکارا زیر سوال بره.

کار تیمی تو ایران نمرش صفر صفره!

تو همچین موقعیتی قرار گرفتم ولی برخلاف همیشه که انعطاف به خرج میدادم و "کار تیمی" رو تا آخر انفرادی انجام میدادم، طرف رو فرستادم پیش یکی از همکارا که وظیفشو خودش انجام بده نه من. و طبق پیشبینی، طرف دلخور شد،  چون همکارا جوری جهت دهیش کرده بودن که انگار وظیفه من بوده! ازطرفی همکارم دلخور شد(به جهنم!) که چرا مث همیشه وظیفه ایشون رو من انجام ندادم و مزاحم اتلاف وقت ایشون در تایم کاری شدم، و البته طبق پیش بینی، ایشون هم بابیخیالی همیشگی، طرف رو  مدت زیادی علاف  کرد. تا شب ناراحت بودم! از اینکه به اجبار وارد تیمی شدم که هیچ وجدانی برای کار ندارن. فکرم درگیر بود مدیریت بیمار و علافیهای مردم و بیخیالی  و سوء استفاده بعضیها از آب گل آلود. تصویر بالا نتیجه خاب اونشبه! تا صبح خاب حرکت باسرعت زیاد تو مزرعه کاکتوسها میدیدم! صبح از کارم پشیمون بودم. با خودم فک کردم نباید انعطافمو از دست میدادم. با سرعت کمتری باید بین کاکتوسها حرکت کرد.  اینکه افراد سطح پایین تونسته بودن تعادل فکری منو بهم بزنن نشونه بدیه. باید ظرفیتم بالاتر ببرم و منطقی تر رفتار کنم. دم دست ترین روش اینه که آدم کار خودشو درست انجام بده بقیه کارا رو بسپره به خدا

**  حتما شما هم تجربیات مشابهی از رفتار با"مردم" داشتین...

آستانه تحمل، چند پله بالاتر

جمله ای الهام بخش از آبدارچی وبلاگ!

        قابیل اگه میدونست چه دخترانی قراره پا به این کره خاکی بزارن هرگز بخاطر یه دختر مرتکب اولین قتل تاریخ بشریت نمیشد!!

پ ن:

 + قتل یا خودکشی، آخرین حد بن بست فکری و کوته نظریه.  

+ این جمله رو یادم نیس کجا خوندم اما دوسش دارم:  خوشبختی ، میتواند مجموع تمام بدبختیهایی یاشد که سرمان نیامده!

+  لینک ترجمه ای متفاوت از آیت الکرسی

یکی از عوامل شکست برنامه ها


 گاهی لازمه آدم به خودش فرصت بده، با خودش تنها بشه و فک کنه. دودوتا چارتا کنه. این جلساتی که با خودمون برگذار میکنیم یه جور احترام قایل شدن برا خودمونه. مهم نیس موضوع جلسه چیه، همینکه برا خودمونم ارزش قایل بودیم و برای بررسی امور خودمون  هم وقت گذاشتیم ارزشمنده! موضوعات از گذشته،حال و آینده در باره هر چیزی...   مثلا:

تا حالا به ساعت خاب و بیداریمون دقت کردیم؟   

منصفانه حساب کنیم بیدار موندنهای ما در شبها چقدر برکت داشته؟ از 10ونیم به بعد رو بررسی کنیم چقد بیداریهامون مفید بود. همین بررسی رو در مورد خابهایی که در طول روز داریم هم  انجام بدیم. چقدر این خابها برامون برکت داشته؟

واقعیت برای من این بوده که نه خاب روز و نه بیداری در شب هیچکدوم رشد و برکت برام نداشته! و برای حل این مسئله خیلی خیلی با خودم کلنجار رفتم و  برنامه ریزیها  اکثرا شکست خورد. ..

از جو نا مناسب این دور و زمونه و و فشارهای تحمیلی از بیرون گرفته تا بی برنامگی ها و بهم ریختگیهای درونی خودمون. مثلا کسیکه میخاد برنامه 90 یا فوتبالهای اروپا تماشا کنه نمیتونه ساعت10-11بخابه و صبح راحت بیدار بشه و در طول روز چرت نزنه...

 تو مسیر بررسی این مسئله یه نکته جالبی هست: قسمت سخت کار بر خلاف پیش فرضای ذهنی ما، بیدارشدن صبح زود از رخت خاب  نیست.(البته منظور از زود بیدار شدن همون زمان طبیعی بیدار شدنه وگرنه بیدار شدن بعد از طلوع آفتاب، زود تلقی نمیشه)   قسمت سخت کار که باعث شکست خیلی از برنامه ها میشه، راضی کردن خودمون برای زودتر خابیدنه!

 (  پست مرتبط در مورد اهمیت خواب ) 


بعد از غدیر


...    سکوت کرد علی سال‌های پی در پی /  همان علی که در قلعه را ز جا کنده است      ...

پ ن:

نقل از سید مهدی صدرالساداتی: از یک عالم سنّی در مورد امام علی علیه السلام سوال کردند:   "ما تقول فی علیّ؟"   (در مورد علی چه میگویی؟)

پاسخ بسیار لطیفی داد، گفت:    " چه بگویم درباره ی کسی که دشمنانش از روی حسد و بغض و دوستانش به سبب ترس وتقیّه ازدشمنان ، فضائلش را کتمان کردند ، اما از بین این دو کتمان آنقدر فضیلت خارج شده است که مشرق و مغرب عالم را پر کرده است!"