زندگی همینه. به همین سادگی. فرق نمیکنه، پیر یا جوون . در هر صورتی از داشته هامون لذت ببریم.
مسیر حرکت زندگی از خونه والدین تا مهد و مدرسه و دانشکاه و سربازی و ... آدمای مختلفی رو سر راهمون قرار میده که بشکل تصاعدی تعدادشون و البته تنوعشون زیاد و زیادتر میشه. فرایند انتقال از هر مرحله ای به مرحله بالاتر تجربیاتی در اختیارمون قرار میده و البته سوالاتی.
ممکنه در مرحله ای سوالات و تناقضاتی در ذهن ایجاد بشه که جوابش در مراحل بعدی پیدا بشه . ممکنه برای پیداشدن جواب و یا حل شدن تناقضات لازم باشه مراحل قبل رو بارها مرور کنیم. این سوالات و تناقات حل نشده رو هیچوقت دست کم نگیریم. ممکنه تو دوره مهد و یا مدرسه رفتارو یا اتفاقی افتاده باشه که درک واقعی اون کل مسیر زندگیمونو اصلاح کنه. این "تناقضها و سوالات حل نشده" باید نگهداری بشه و منتظر فرصت موند تا پازل گم شده خودشو نشون بده.
یکی از مصادیق این تناقضات برای من رفتار و شخصیت برخی افراد و گروهها بود که در بازه ای از زندگی باهاشون سروکار داشتم. وقتی بعد از مدتها از رفتار ها و عقاید اون افراد به شکل واقعی و علنی باخبر شدم خیلی از تناقضات ذهنیم حل شد. انگار ذهنم از یه کلاف کور آزاد شده باشه. رفتارهای ظاهری مذهبی بعضیاشون با حرفا و کاراشون تناقض داشت و منم مطمئن نبودم از تحلیلم. عدم اطمینان واقعا آزار دهندس. خوشحالم که دیگه خیلیاشونو نمیبینم و جبر زمونه نمیتونه حضور اونا رو تحمیل کنه. (تحمیل حضور اونها در مدرسه، کلاس، دانشکاه، خابگاه، سربازی، محل کار و هر جای اجباری دیگه) . الان تناقض رفتارهاشون برام شفافتر شده و راحت اونها رو طرد میکنم (عیسی به دین خود موسی به دین خود). کاری به الکلی بودن یا غلطکاریای دیگشون ندارم . مهم اینه چرا منافقانه و همراه با تظاهر؟الکلت رو بخور ولی عقاید دیگران رو مسخره نکن...
توانایی "نه" گفتن از بزرگترین نعمات خداست. سعی کنیم راحت تر "نه " بگیم. "نه"به ورود بعضی افراد در حریم دوستیهامون، "نه" به پذیرش همکاری ها یا همراهی ها ، "نه" گفتن به ایجاد تناقضات و... اگه تا الان جرات و یا اطمینان "نه " گفتن به برخی اتفاقات و افکار رو نداشتیم از حالا شروع کنیم به بازنگری. با اطلاعات جدیدتر مراحل قبلی زندگیو واقعیتر تحلیل کنیم و به اطمینان برسیم.
پست مرتبط : درد روی درد1 و درد روی درد2 و 203 بهرام
++ ضربه خوردن از کسانی که توقع نداری ، نفرت انگیزه. و نفرت انگیز تر یاد آوری اون اعتمادیه که از روی نادانی بر تو حاکم بوده. اگه یه خارجی حمله کنه و خونه و دادراییتو با خاک یکی کنه انقدر درد نداره در قیاس با دشمنانی که در لباس دوست برای مدتهای زیادی بهشون اعتماد داشتی و وقتی آگاه میشی که کار از کار گذشته و بسیاری از فرصتها سوخت شده.
++ تو این دنیای دنی از اولشم قرار نبوده کسی به کسی اعتماد داشته باشه. استقلال و عزتمندی هزینه هایی داره.
++ سلام کردن به پیرمردای صاف و ساده و همینطور بچه های پاک و بی شیله پیله ، از قدرتمندترین بمب های انرژی دو طرفه دنیاست
++ پیامبر اکرم ص: بخیل ترین مردم کسی است که در سلام کردن بخل ورزد.
پ ن: عکسها از خانم شیری و خانم عظیم پور