+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

واقعیتی تاریخی

نقل قولی از محمدرضا پهلوی هست که  حتی اگه دروغ هم باشه، یک واقعیت و عمق ریشه داری دارد برای تمام وقایع تاریخی و همینطور در مورد زندگی شخصی ما هم کاربردیه:

....اوایل خردادماه سال 1358 بود که با یک فروند هواپیمای جت -که از شرکت ایرانی گلف استریم (متعلق به میلیاردر ایرانی آقای نمازی) کرایه کرده بودیم- روانه نیویورک شدیم. در امریکا ایرانیان زیادی بودند که ده‌ها شرکت کشتیرانی، هواپیمایی و پالایشگاه‌های گاز و نفت را در مالکیت خود داشتند. موقعی که شاه شنید آقای نمازی -که یک نفر شیرازی است- جزو میلیاردرهای تراز اول امریکا به حساب می‌رود و صاحب ده‌ها شرکت بزرگ بین‌المللی و ده‌ها فروند هواپیما و کشتی است، اظهار داشت: اگر من در سال 1332 فریب امریکایی‌ها را نخورده بودم و به تهران بازنمی‌گشتم و مثل آقای نمازی دنبال تجارت می‌رفتم، اکنون پادشاه اقتصادی گمنامی بودم و هیچ‌کس هم با من کاری نداشت! او درست می‌گفت، در امریکا افرادی هستند که چند برابر شاه سعودی  یا امیر کویت ثروت دارند و هیچ‌کس هم اسم آن‌ها را نشنیده است. آن‌ها در قصرهایی زندگی می‌کنند که کاخ سعدآباد یا کاخ نیاوران مثل سرایداری آن‌ها می‌باشد! ....

پست مرتبط:

به بهای بادhttps://dar300metri.blogsky.com/1392/02/22/post-16/   

من حیوانم شما چطورhttps://dar300metri.blogsky.com/1397/07/25/post-424/لطفا-رابینهود-باشید

سردشت


خلاصه سفر به سردشت: تو این زمینه هم، کم کاری و اجحاف شده.

متاسفانه با سرچ در گوگل بیشتر در مورد جنایات و حملات شیمیایی اروپاییها و امریکاییها علیه ایران، اطلاعات بدست میاد تا حضور مستقیم به شهرهای قربانی این حملات.

#حملات شیمیایی

تازگیها

همیشه سعی میکردم امید القا کنم ولو مواقعی که خیلی داغون بودم....


رنجر پیر

با وجود گرمی هوا، تشییع جنازه شلوغی بود.  فرد میت رو زیاد نمیشناختم. دورادور. سن و سال و کهولت سن و دوره ای بیماری و تمام. اصلا نمیخاستم جای ا ون باشم. 

هرچند حمل تابوت داوطلبانه و احتمالا از روی ثواب و صواب بوده اما خستگی و فشار رو روی حمل کنندگان تابوت میدیدم. متنفرم از اینکه باری بر دوش بقیه باشم. چه زمان زنده بودنم و چه بعدش.

تو این افکار بودم ک "رنجر" رو دیدم .پیرمردی با دستان لرزان که چند متر دورتر جمعیتو همراهی میکرد. کسی که زمانی تکاور چتر باز بوده و الان یه پیرمرد نحیف شده.تقریبا همه همدوره ای هاش از دنیا رفتن. نمخاستم جای اون هم باشم. 

بنظرم زندگی یهو کات بشه خیلی بهتره تا مرگ تدریجی. حالا اگه این کات شدن یه هدف مقدسی هم پشتش باشه که بهتر.

شهیدشدن بجز اجر اخروی مزیتش اینه که مصائب بالا رو هم نداره.



قل سیروا فی الارض

سلام دوستان.

شاید یه تغییراتی تو وبلاگ نویسی بدم. شاید.

البته تا الان که به حداقل اهداف رسیدم، یعنی خطابش به خودمه و آرشیویه برا یاد آوری خودم.