دوستی میگف:
"یه وقتای با اینکه خیلی میدونیم اما واقعا نمی تونیم، چون از کسی که انتظارشو نداریم سخت ضربه میخوریم..."
فرمایش ایشون کاملا درسته. در مورد همه و در همه زمینه ها هم صدق میکنه. اینکه آدم روی شخص، موقعیت، وسیله یا هر چیز دیگه ای حساب ویژه باز کنه. مخصوصا مواقعی که این حساب خیلی خیلی ویژه باشه.
اینجور حسابها یا بهتره بگیم اعتباراتی که به این افراد یا چیزها میدیم موجب میشه در درجه اول خودمونو خلع سلاح کنیم و هیچ راه گریزی برای موقعیتهای غیر منتظره باز نذاریم. در درجه بعد شوک ناشی از عدم برآورده شدن انتظار( ولو در سطح حداقل) تا مدتها تمرکز ذهنی رو مختل میکنه.
واقعیت اینه که این اعتبارات و "ال سی" ها طبقه بندی شده هستن.
آدمای مختلف ، "ال سی" های مختلف.
یک طرف قضیه اینه که ماها این ال سی ها رو در جای نادرست باز کنیم. مثلاانتظار ما از دولت و مسئولین مث انتظار جامعه از پیامبرباشه یا همون انتظار همدلی و دلسوزی "پدر و مادر" رو از یه غریبه داشته باشیم...
طرف دیگه اینه که بعضیا به عمد میخان برا خودشون "ال سی" کاذب باز کنن، یا چیزای با اعتبار کاذب رو به افراد القا کنن.
دونستن هر دوطرف این قضیه به پیشگیری از شوک یا به اصطلاح انعطاف ذهنی ما خیلی کمک میکنه. شاید این جمله رو قبلا شنیده باشین:
آدمها نـه دروغ میگویند نه زیر حرفشان می زنند. اگر چیزی می گویند صرفا احساسشان درهمان لحظه اسـت. نبایـد رویش حساب کرد.
ز هر گونه ای بودمش رهنمای/نجنبید یک ذره مهرش ز جای
پیش خودم فکر میکردم اگه یکی از این حرفا و ایده ها و... که بارها و به طرق مختلف به "اون" گفتم رو باخود من در اون دوران خاص مطرح میکردن قطعا جایگاهی متفاوت تر از الان داشتم. چرا بعضیا هیچ ارزشی برای تجربه ها و نظرات و... که در دسترسشونه قایل نیستن؟تجربیاتی که به بهای گزاف بدست اومدن...
شاید زبون نسل ما قدیمی شده، شاید روشهامون غلطه، شاید...نمیدونم عیب اصلی کجاست!کم آوردم!
(پزشک متخصص شدن زوری که نیس!)
غرق در این مسائل بودم که متنی رو به نقل از سایت تابناک دیدم:
"حضرت آیتالله خامنهای همچنین با تشکر فراوان از کادر پزشکی و درمانی و پرستاران بیمارستان محل بستری خود، خاطرنشان کردند: انسان هنگامی که علم و دانش بالا و تواناییها و تبحر پزشکان و کادر درمانی و پرستاران کشور را میبیند، به وجود چنین ثروت بزرگ انسانی در بخش سلامت و بهداشت ـ که یکی از اساسیترین و حیاتیترین بخشهای زندگی مردم و جامعه است ـ به خود میبالد و افتخار میکند... "
* نمیدونم چرا نمیتونم متن تابناک رو هضم کنم. نمیتونم اون قداستی که برا پزشکا و متخصصای نظام درمانمون در زمان کنکور قایل بودم رو بهشون بچسبونم. اگرم توشون یه چنتایی هم کاردرست باشه دهکهای پایین جامعه به اونا دسترسی ندارن.(هموناییکه این جماعت دکتری سوگند خدمت به اونارو میخورن)
* شاید "اون" مخاطب من هم همین حس تابناک رو نسبت به حرف من داره.
واکنشها بعد از بازی ایران مقابل آرژانتین:
پیروزی شاگرد مقابل استاد...
ولاسکو تیم ایران رو تنها گذاشت و مستحق باخت بود...
...
بعد از حذف آمریکا توسط آرژانتین که کمک بزرگی بود به صعود ایران:
هدیه ولاسکو به ایران...
تیم ایران محصول تلاشهای 3سال قبل ولاسکو...
..
پ ن:
انتقاد از موج سوارا کار ساده ایه، مهم اینه که ببینیم خودمون کجاها موج می گیرتمون.
بهت گفتم اگه100سال عمر کنی و روزی هم یک خانم صیغه کنی سر جمع نهایتا بتونی37000زن داشته باشی. تو کل جمعیت 7 میلیاردی کره زمین تقریبا 3 الی4 میلیارد نفر زن و دختر وجود داره، اگه همه اونا رو هم بدن بهت و تو برفرض توان تصورتفاوت و تنوع اونا رو هم داشته باشی بلاشک باز هم برمیگردی به خدا میگی من نسلهای قبل و بعد هر چی زن افریدی رو هم میخام!!!
براورده شدن این خواسته هم فکر نمیکنم در هوس تو تاثیری بذاره...این حس، سیری نا پذیره. از جمله زیر مجموعه نیروهای فنا ناپذیری، مث حرص و ولع و...
همه اینا درحالیه که زمان یه چیز نسبیه. یعنی شاید یک روز بودن کنار جنس مخالف برات در حد2ثانیه گذشته باشه . یعنی زمان فشرده میشه و با توجه به این مقوله، شاید تو بخای زمان رو کش بدی. یعنی بیش از 24ساعت کنار یکی از اونا باشی و ...
اضافه کنید به مسایل فوق فراموشکاری آدمیزاد رو ، یعنی کیس 2روز قبل یا 2ماه قبل، بعد از یه فاصله زمانی(این زمان متناسب میشه با خود فرد و متغییره) میتونه نقش کیسی جدید رو بازی کنه یعنی ولع بعد از 2ماه نسبت به یه کیس، بعد از گذشت زمان دوباره برمیگرده! اون موقه هر فرد از جنس مخالف میتونه چندین بار نقش فرد جدید رو بازی کنه. مثال بارزش هم داستان زنهای حرمسرای فتحعلی شاه قاجارن ...(وقتی شاه اعلام تمایل کرد که زنی جدید به حرم سرای چند صد نفری اش اضافه بشه، بهش گفتن این فرد یکی از همسران قبلی خود شماست!)
پ ن:
* اینا چیزاییه که همه میدونن. ولی...
* چنین نیست که شما مىپندارید و دلایل معاد را کافى نمىدانید بلکه شما دنیاى زودگذر را دوست دارید و هوسرانى بىقید و شرط را (سوره75 آیه20)
ترجیح میدم ساکت باشم مث یه عقاب که از بلندی همه جارو زیر نظر داره، تا اینکه مث گنجشکای هیستیریک باشم که مدام سر و صدا میکنن و تو سر وکله هم میزنن.
پ ن:
* لذتی بالاتر از این نیس که اطمینان داشته باشd به همه چی مسلطی. شاید به همین خاطره که آدما دنبال شناخت خدان یا حتی میخوان خدا باشن!
* وقتی عقاب باشی،(سر جلسات رسمی یا مهمونی یا هر جای دیگه) هر نوع جنجال و تنشی برات مث صدای گنجشک بی اهمیت میشه.