+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

بزرگتر از دهن

یاد آوری واسه خودم:

بعضیا عادت دارن لقمه های گنده تر از دهنشون بر دارن...

این صفت خیلی خوبیه. به شرطی که دهنتم به اندازه کافی گشاد کنی!


دادگاه یک طرفه

مهدی رف امیرکبیر، اون هنوز اول خطه.

همون مهدی که پدرش چند ساله به رحمت خدا رفته...

محمد هم بعدش رف امیرکبیر، اون هنوز اول خط بود.

همون محمدیکه صبح تا عصر تو آفتاب کارمیکرد...

رضا رفت صنعتی شریف، اون هنوز اول خطه.

همون رضایی که تو دوره کارشناسیش محتاج پول شهریه پیام نورش بود و تو کتابفروشی کار میکرد...

اون تو این بازه که همه ترقی کردن چه کرده؟ جز آبروریزی و...؟!


انرژی "نقطه صفر"


انرژی "نقطه صفر" همون انرژییه که در شرایط اضطرار خودشو نشون میده.

در همه چیز و همه کس وجود داره( حتی بی انگیزه ترین و ضعیف ترین آدم ها)

شرط استفاده از این منبع بی انتها، فقط و فقط باور عینی اونه


میله اتوبوس ...



با دستامون از میله های اتوبوس(شما بخون مترو) آویزون بودیم.  اول صبحی تا برسیم مقصد یه یارو  (کارمند بانک بوووق)  هم مسیر ما شده بود. مث همیشه ناشکر (شما بخون انرژی منفی). با بقل دستیا حرف میزد(شما بخون "بووق ناله" میکرد). اینکه چرا باید تا ظهر کارکنه... اینکه همکارش رفته مرخصی اون باید بجاش اضافه کار واسه...اینکه ...  


تو کجایی ماکجا!....

نقدا کسانی رو میشناسم با تحصیلات و شعور عالی که حاضرن 3برابرت کار کنن، بازدهیشونم قطعا بیشتر از توئه، یک سوم تسهیلات و نصف حقوق تورو به خاب هم نمیبینن...


* دارم ایمان میارم که میتوان با شیهه اسبی به پادشاهی رسید(جمله ی دروغگونه که هرودوت در باره سلاطین ایران باستان گفته)


پی نوشت:

علت موفقیت ظاهری بعضیا فقط و فقط این بوده که خواه ناخواه در موقعیتی خاص و زمانی مناسب در جای مناسبی بودن. وقتی مولفه "زمان مناسب" از دسترس ما خارج باشه باید با تغییر موقعیت و جایگاه ادامه مسیر داد.


برزخ

 

واسه همه از جمله خودتون و ماها دعا کنید! روزگارمون خعیلی برزخی شده.

زمان تموم شدنش مهم نیس مهم اینه که بعد از تموم شدنش چی بشه...

ازینکه بهم بگن دکتر بدم میاد... 

از بزرگانی مث پروفسور حسابی، چمران و ...خجالت زده میشم..