+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

خود خود "خوبی"


+ میگفت دنبال بهانه و سناریویی میگرده که مادرش رو شاد کنه. همیشه  از این کارا انجام میده. گاهی برای بچه تنهای همسایه، گاهی برای اقوام دور و نزدیک، گاهی رفقای باصفا...

سناریوهاش خیلی ساده ولی خالص و جذابن. مثلا یه سری رفته بود دفتر و مدادرنگی کادو کرده بود برای مصطفی. یه شب هم بساط منقل و زغال برده بود حیاط اون پیرمرد و پیرزن تنها و دور همی تو همون حیاط نقلی، املت درست کردن و دور هم خوش بودن...

عقیدش اینه که تا تنور داغه باید چسبوند. سرعت تغییرات روزگار خیلی زیاده و معلوم نیس فرصت ابراز دوستی دوباره تکرار بشه. شاید فردایی وجود نداشته باشه. بهش میگم تو حرص و طمع ثواب جمع کردن داری! میگه نه اتفاقا! من این کارارو انجام میدم چون لذت میبرم!

+ چقدر ساده میتوان افکار یک نفر رو دوست داشت.

+ دنبال خوبی بودن و دوست داشتن ، معامله نیست. معادله هم نیست. یک طرف معادله بینهایته .

دوست داشتن حق و خوبی، نه برای بهشت و پاداش، و نه از خوف عذاب ، که بابت خود خود حق و خوبیه.

چشم بسته ناقل نباشیم


+ کاری به اون خبرای دروغ یا غیر موثق نداریم، اونا که جای خود داره. موضوع بحث خبرهاییه که از صحت اونها اطمینان داریم . هر حرفی رو هرجایی نگیم. اگه گفته ما برای مخاطب خوب نیس، مثبت نیس،آموزنده و سازنده نیس، نگیم!

وحی منزل نیس که با هر موجی همراهی کنیم 

اذَا رَأَیتُمُ الْمُتَکبِّرِینَ فَتَکبَّرُوا

اولی:

من از کم و کیف کار معضب نبوده و نیستم. تجربه ثابت  کرده که بیشتر از موظفی هم حاضرم انجام بدم. ولی از اینکه برنامه ریزان امر،  در ارجاع و شرح وظایف، خطوط رو رعایت نمیکنن ناراحتم. ما ادعای مدیریت و ریاست نداریم ولی حداقل توقع داریم تو محدوده کوچیک مسولیتمون، برامون استقلال عمل در نظر بگیرن وغرور و منفعت طلبی مدیرای بالاتر، تجربیاتمون رو به حاشیه نرونه.

دومی: قبول دارم. همون جمله معروف که میگه مسولان، جوانان رو به بازی نمیگیرن ، بلکه به بازی میگیرن. چیز جدیدی نیس. حرص نخور.

اولی: کلا سیستم مدیریت اینها "خَلَوْا إِلى شَیاطینِهِمْ " هست.

 براخودشون جلسه میزارن و میبرن و میدوزن، بعد که موقع عمل شد تازه ماهارو درجریان قرار میدن و ماها که به مشکلات و مسایل کار واقفیم مجبور میشیم کارهایی انجام بدیم که اصلا با منطق و تجرمون سازگار نیست و از همون اول میدونیم مسیر بن بسته. 

دومی : باهات موافقم. بیسوادی، تعصب و یا نا آگاهی این افراد اقتضا میکنه اینجور رفتار کنن. ولی یه راهکاری به ذهن من میرسه. تو از آیه ۱۴ سوره بقره اوضاع رو مثال زدی، منم از آیه ۲۴ همون سوره بهت میگم "فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا " . یعنی انقدر پر رنگ و با ارزش شو، که حتی اگر کسی بخواد تو رو نادیده بگیره، نتونه!!

پ ن :

 + تفسیر و معنی  این آیات فقط برداشتی سلیقه ای و از زاویه دید نویسندس. ما ادعای مفسر بودن نداریم:)

بــرو قــوی شو اگر راحت جهان طلبی/ که در نظام طبیعت، ضعیف پامال است

پیامبر اکرم (ص) :

«آن گاه که به انسان های مؤمن متواضع برخوردید، با آنان تواضع کنید، ولی اگر به انسان های متکبر برخورد نمودید با آنان تکبر ورزید. زیرا این روش، برای آنان خواری و حقارت می آورد».

+ پست مرتبط : 

https://dar300metri.blogsky.com/1396/04/06/post-274/

چگونه قویتر شویم. قسمت۲


در ادامه پست قبل:

مریدان رهبر در خارج از کشور، اعتقادشون راسخ تر از ماست. بیشتر از ماها گفته های رهبری رو لازم الاجرا میدونن و اون رو رو چشم میزارن. اونا دلگرم مسلک رهبرن. مصداق عملی " از تو، به یک اشاره، از ما به سر دویدن".
اینکه مثلا تو دهه شصت، وسط نبرد با دشمن بعثی،  رهبر لازم میبینه  صنایع موشکی بازدارنده، داشته باشیم ویه زمین بیابونی رو کلنگ زنی میکنه، این به مخاطب و ماها بستگی داره که این حرکتو مسخره کنیم یا از اون بیابون و امکانات ناپیدا و ظاهرا صفر، یک کارخانه موشک سازی بیرون بیاریم.
اینکه به مسولان اعلام میکنه در صورت پاره کردن برجام توسط امریکا، ما برجام رو آتش بزنیم ولی مسئول مربوطه راه همیشگی تمسخر رو پیش میگیره و اعلام میکنه "بعضیا فکر میکنن بچه بازیه که یه منقل آتیش وسط باشه.."!  یک بحثه ، و اینکه یه نفر از همون اشاره اول ، تا اخر خط رو بخونه و سرلوحش باشه  یه بحث دیگس.

اخیرا رهبر گفته باید قوی بشیم. ما طبق معمول یه حرف قشنگی شنیدیم وتایید کردیم. اما برای امثال تهرانی مقدم ها و حاجی زاده ها، ننگ و عاره که حرف رهبری زمین بمونه . و با تلاشی مضاعف و عزمی جدی  برای اجرایی شدنش  رقابت میکنند.

دیدین این افرادی که انقلابی خالص هستن وبی توقع و بی حاشیه کار میکنن، آبروی انقلاب و رهبر چقد براشون مهمه؟  دغدغشون اینه که هر موقه پیش رهبر میرن، دستشون پر باشه و خوشحالش کنن. مثلا برای سالروز تولد انقلاب تلاش میکنن، برنامه ریزی میکنن که مثلا سال دیگه۲۲ بهمن چه دستاوردی ارائه کنیم که رهبر و مردم خوشحال بشن. تمام فکر و هدفشون اینه که به جامعه اسلامی احساس عزت و غرور تزریق  کنن. 

اینحرفها برای کلاس انشا و یا صورتجلسه کنفرانس و همایش نیس. یه دور همی شب یلدایی خودمونیه! یعنی مخاطب ، حزب بازی و سیاسی بازی و... نیس،مخاطب ، خودماها و زندگی شخصی ماست. مصداق عملیش هم لزوما تو سیاست و انتخابات و.. نیس، همین خونه و مدرسه و محل کار خودمونه. مثلا بابت مناسبتهای مختلف. ما که ادعای انقلابی بودن نداریم، اما  حرفم اینه که ما ها، در مورد عقاید و انقلاب و اسلام پیشکش،آیا در زندگی شخصی هم اینجور هستیم!؟ یعنی برای عزیزانمون ( پدر، مادر ، همسر، ...) این مدل توجهی داریم؟ مثلا برای روز مادر برنامه یا سورپرایز تعیین میکنیم ؟ یا نه تو بهترین حالتش فقط برای رفع تکلیف چند روز قبلش یه گلی، شیرینی سر راه میخریم ببریم. 

اینها چیزهای جدای از هم نیستن! کسی که در زندگی شخصیش تقید و جدیت داره، میتونه تومرحله بعد مدعی بشه و برای دیگران هم مفید عمل کنه.

عید مبارک


یه گلدون گل تو گلخونه ، فقط یه جور علوفه در میان انواع گونه گیاهانه.

یه لباس تو ویترین مغازه، فقط چند تیکه پارچه رنگیه به هم وصل شدس.

یه انگشتر نقره عقیق تو ویترین، فقط یه فلز حلقه شده به دور یه تیکه سنگه.

یه نامه و متن تبریک ، فقط ترکیبی از حروف و رنگها در یک چهارچوب واحده.

...

اما  همه این سوژه های بدون مفهوم، وقتی بهانه ای میشن برای تبریک روز عید ، از فرش تا عرش تغییر ماهیت پیدا میکنن.

دوستی و محبت به هیچ قالبی محدود نیست. قالبهای ساده و بی آلایش دوست داشتنی ترین ابزار انتقال محبتن.

تبریک به همه # مادر# همسر#خواهر# دختران