+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ


شاخه های این کاکتوس ۳ ماهه کنار جاده ،وسط بیابون و آفتاب به حال خودشون رها شدن، امروز که رد میشدم دیدم میوه دادن:)

نرم خویی


اطرافیان ما پست تر از فرعون که نیستن. کسیکه میگه " انا ربکم الاعلی" !!!

با این احوال، خدا به موسی میگه وقتی رفتی پیش فرعون، با  زبون نرم " قولا لینا" باهاش حرف بزن!

این مطلب شاید تکراری باشه، اما آیا در عمل، تو محیط کار ، خونواده ،اطرافیان  و... اینجور عمل میکنیم!؟ منظور این نیس که حق و حقیقتو قربانی و یا انکار کنیم، موضوع اینه که ضمن حفظ عقیده و ثبات قدم، نحوه اجرای اون ، بدور از هیجان و تندروی باشه.

پ ن:

 قسمتی از تفسیر آیه ۴۱ سوره طه:

گام اوّل در امر به معروف و نهى از منکر، بیان نرم است

 از هدایت دیگران مأیوس نشوید

یادم باشه، در مواجهه با جواد و حسن و حسین و... از کوره در نرم. نهایتش این میشه که حرفمو قبول نکنن. به جهنم! :)) 

خود خود "خوبی"


+ میگفت دنبال بهانه و سناریویی میگرده که مادرش رو شاد کنه. همیشه  از این کارا انجام میده. گاهی برای بچه تنهای همسایه، گاهی برای اقوام دور و نزدیک، گاهی رفقای باصفا...

سناریوهاش خیلی ساده ولی خالص و جذابن. مثلا یه سری رفته بود دفتر و مدادرنگی کادو کرده بود برای مصطفی. یه شب هم بساط منقل و زغال برده بود حیاط اون پیرمرد و پیرزن تنها و دور همی تو همون حیاط نقلی، املت درست کردن و دور هم خوش بودن...

عقیدش اینه که تا تنور داغه باید چسبوند. سرعت تغییرات روزگار خیلی زیاده و معلوم نیس فرصت ابراز دوستی دوباره تکرار بشه. شاید فردایی وجود نداشته باشه. بهش میگم تو حرص و طمع ثواب جمع کردن داری! میگه نه اتفاقا! من این کارارو انجام میدم چون لذت میبرم!

+ چقدر ساده میتوان افکار یک نفر رو دوست داشت.

+ دنبال خوبی بودن و دوست داشتن ، معامله نیست. معادله هم نیست. یک طرف معادله بینهایته .

دوست داشتن حق و خوبی، نه برای بهشت و پاداش، و نه از خوف عذاب ، که بابت خود خود حق و خوبیه.

پیشگو


پیشگویی که شاخ و دم نداره! همه ما میتونیم با مراجعه به مطالب قبل پیشگو باشیم ، حتی اگه اون مطالب قدیمی رو خودمون نوشته باشیم. و برا اثباتش اسناد معتبر و مکتوب هم ارائه کنیم. دلیل  اینکه این اسناد به صورت اعجاب آور با واقعیت تطبیق دارن  اینه که نوع نگاهمون به مسایل عوض شده و از زاویه ای دیگه به مطالب خودمون نگاه میکنیم.

لینک پست ذیل ،مربوط به ۴سال قبله! ولی یه جورایی وصف اوضاع و عیدگذرونی فعلی هم میتونه باشه:)

https://dar300metri.blogsky.com/1395/01/03/post-130/%d8%b5%d9%86%d8%b9%d8%aa-%d8%b2%d8%af%da%af%db%8c

پست