+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

کمتر از زنبور بی عسل؟!


** زنبورهای بی‌عسل نقشی  حیاتی در کنترل جمعیت حشرات و دفع طبیعی آفات دارند چراکه تقریباً تمام گونه‌های حشراتی که آفت کشاورزی و باغ‌داری محسوب می‌شوند دست‌کم یک گونه زنبور بی‌عسل به عنوان شکارچی یا انگل آن‌ها وجود دارد به همین دلیل استفاده از زنبورهای بی‌عسل برای کنترل بیولوژیکی آفات در حال گسترش است.

*** یه زنبور بی عسل نارنجی با اون چشای خاص و نگاه سردش، میتونه باعث بشه راننده برنامه سفر و تغییر بده، ماشین رو کنار امامزاده نگه داره و مسافرا هم به نماز اول وقت و جماعت برسن و هم بادی به سرشون بخوره و  زیارتی کنن. این زنبور فقط و فقط  با نگاهش اونکارو کرد و بعد از توقف هم راهشو کشید و رفت! ماها چقدر عرضه داریم؟!


لذت افتادن از پرتگاه

* هول داده شدن از بلندی چه حسی داره؟!

**  اینکه میگن همه از جهنم رد میشیم ولی بعدا میفهمیم درست بنظر میرسه. روزیکه " برزت الجهیم" بشه میفهمیم معصیت خدا لذت نداره بلکه پرت شدن از بلندیه.

***  شکل گناه، چه دزدی و مال مردم خوردن باشه، چه نگاه به پشم و صورت باشه و چه میوه ممنوعه، مهم نیس، مهم معصیت کسیه که انقد دوستمون داره.

برا خدا دوتا لاخ موی ما ضرری نداره که منت سرش بزاریم. ببینیم پاهامونو جلو کی دراز کردیم و معصیت چه کسیو کردیم.

نقش مغفول مانده

بازنشر:

سعدی در یکی از خاطرات کودکی خود می‌گوید:

یاد دارم که در ایام کودکی، اهل عبادت بودم و شب‌ها برمی‌خاستم و نماز می‌گزاردم و به زهد و تقوا، رغبت بسیار داشتم.

شبی در خدمت پدر (رحمة الله علیه) نشسته بودم و تمام شب چشم بر هم نگذاشتم و قرآن گرامی را بر کنار گرفته، می‌خواندم. در آن حال دیدم که همه آنان که گرد ما هستند، خوابیده‌اند.

پدر را گفتم:

از اینان کسی سر برنمی‌دارد که نمازی بخواند. خواب غفلت، چنان اینان را برده است که گویی نخفته‌اند، بلکه مرده‌اند.

پدر گفت:

تو نیز اگر می‌خفتی، بهتر از آن بود که در پوستین خلق افتی و عیب آنان گویی و بر  خود ببالی!

پ ن:

کسی خبر داره پدر مادر سعدی کیا بودن؟ یا پدر مادر بزرگان دیگه ای که فقط یه پوسته ای ظاهری ازشون شنیدیم؟ مثل حضرت خدیجه، آسیه همسر فرعون، یا لقمان، ساره، پروفسور سمیعی، رهبرای اتقلاب خودمون، و...

اعتراف

همونطور که درس خوندن و تمرکز تو محیط شلوغ خوابگاه  دانشجویی برام سخت بود، تمرکز و مطلب نوشتن با تلفن همراه برام سخته....

متاسفانه واقعیت اینه که امثال من، تا پشت سیستم نباشن، ابزارهای خاص خودشون دم دستشون نباشه ( گلچینی خاص  از نرم افزارها، حداقل خودکار دورنگ، مداد، چک نویس ،آرشیوی مختصر از مطالب و کتابها، و ...) ، دست و دلشون به کار نمیره. تمرکز ندارن. ترجیح میدن یا در حد خودشون تو مطلب عمیق بشن، یا اصلا ننویسن.

باید بفهمم بعضیا چجوری با گوشی میتونن مطلب بزارن؟! خداقوت! یاد ما هم بدین لطفا:))