وصل کردن آنژیوکت، بستن یه پیچ، نوشتن چنتا کلمه، حتی بستن دکمه لباس،...
مذهب و عقیده پیشکش، اونایی که ناخناشون غیر طبیعیه چجوری کارای شخصیشونو انجام میدن؟!
شعر اخیر «افشین علاء» در مورد حادثه تروریستی کرمان و اراجیف گویی علی کریمی و یه عده سلبریتی بیشرف و بی غیرتی برخی مسئولان داغ دلمون رو تازه کرد. قبلن هم تو این پست
https://dar300metri.blogsky.com/1401/10/10/post-776/
به همین موضوع اشاره شده بود ولی زبان شعر بسیار گویا تر هست.
غذای نذری و شربت؟ چه گفت مردک پست؟
گدای اجنبی افسار خود چگونه گسست؟
زبان الکن این لات، ازچه لال نشد؟
میان دست پلیدش قلم چرا نشکست؟
دهنکجی به شهیدان و ادعای شعور؟
مجیزگویی خصم و به خلق، ضربت شست؟
کسی که نان سگان میخورد چه میفهمد؟
غذا و شربت نذری نشانهی شرف است
حرامخوار چه داند که شد به کام شهید
نه نان و شربت نذری، که می ز جام الست
به خویش غره نگردد! خطاب من نه به اوست
که شأن شاعر دلخون کجا و جاهل مست؟
دلم پر است نه از او که نیست جز مگسی
دلم پر است ز مصدرنشین سفلهپرست
دلم پر است از آنان که اسوه میسازند
به دست خویش برای جوان ز مردم پست
ز صاحبان مناصب که از خصومتشان
هر آنکه ناصح و دلسوز بود و نخبه، نرست
هر آنکه گیشه پسندید، نورچشمی شد
هر آنکه شوت بلد بود و گل، به صدر نشست
گناه را ز سلبریتیان مبین که نظام
خودش به تازه به دوران رسیدگان دل بست
برای مردم دانا رسانه هست؟ که نیست
سخنشناس و هنرور به خانه نیست؟ که هست
ز مدح و نوحه، جوانان چقدر گریه کنند؟
ز نطقهای شعاری چه آورند به دست؟
خطای شیوهی تبلیغ و حکمرانی ماست
گدای غرب، اگر حرمت شهید شکست...
قبل از اینکه بگین چرا پستهای اخیر "زنبوری" شده!، شفاف کنم این مطالب تو چکنویسها و نوبت انتشار بودن و بطور اتفاقی همزمان شدن:)
بگذریم، صحبت سر زنبور بی عسل بود. همون که تو هر رسانه و محفلی اسمش بیاد، جهت فکری افراد قابل حدس زدنه!
بنظر میرسه حضرت سعدی در تشبیه عالم بی عمل، به زنبور بی عسل ، زیاد از جنبه نگارشی و محاوره ای بهره برده و شاید هم از عمق خدمات این مخلوقات بیخبر بوده ، ...
البته فعلا در این پست صحبتی از خدمات این مخلوق نمیکنیم، و فقط میخوایم یک رفتار خاص این حشره رو یاد بگیریم !
رفتاری که متاسفانه زنبورهای عسل اصلا بلد نیستن!!
نمیدونم شما هم با صحنه گیر کردن زنبورا پشت پنجره مواجه شدین یا نه. اگه دقت کرده باشین، بین زنبور عسل و زنبور بیعسل یک تفاوت رفتاری فاحش وجود داره. زنبور بیعسل هزاران راه رو امتحان میکنه و از زاویه های مختلف با امتحان کردن پلن های مختلف، و تنوع برنامه حرکت، در اکثر اوقات میتونه راه فرار پیدا کنه، ولی زنبور عسل اینطور نیست.
تو دنیای واقعی، ( نه فقط در ایران) ما باید یاد بگیریم اینجور رفتار کنیم! دنیا هییچوقت ایدآل و یوتوپیایی نیست. مراحل مختلف زندگی، افزایش پایه تحصیلی، دانش کاه، تاهل، دنبال کار گشتن، سرو کله زدن با همسایه ها یا اداره جات و بانکها و... همه مثل میدون جنگه. درسته مثل زنبور عسل باید به مسیر ایدال باور و شناخت داشته باشیم، ولی قرار نیست کسی برای ما جاده آسفالته آماده کنه.