جاذبه خوبی و زیبایی ، تو وجود همه ما ادما هست. این خواسته ، یه چیز ذاتی و مشترکه، اما شکل بروز پیدا کردن این خاسته متناسب با ظرفیت و رشد ادما متفاوته. بعضیا رفتارشون بچگانست و بعضیا پخته تر.
اکثر ماها بچه هایی هستیم که همه چیزو برا خودمون میخایم. اینو از تمیزی خونه ها و کثیفی محلهای عمومی شهر میشه فهمید!
مثال ساده ترش شاخه گل داخل باغچس. بچه ها هم مث بزرگترها جذب زیباییش میشن و در اولین فرصت ممکن اون گل رو از ریشه میکنن! اما افراد عاقلتر میدونن بهترین جای اون گل همونجا توی باغچشس و از همونجایی که بهش تعلق داره باید ازش لذت برد.
اکثر رفتارهای ما مث اون بچه هاست که گل رو برا خودشون میخان و اوج علاقه و هیجانشون رو نمیتونن کنترل کنن و رفتارشون به پر پر شدن گل و لذتی کوتاه ختم میشه. همونجور که قبلن در مورد قانون فاصله ها در این پست صحبت کردیم اینجا هم باید کودک درونمون رو مدیریت کنیم که بجای خودخاهیها به فکر لذتهای بلند مدت تر و پایدارتر باشیم.
عاقلانه اینه که افراد جامعه روابط سالم و پایدار در کنار هم داشته باشن نه اینکه با رفتارهای بچگانه و هیجانی موجب ازار و یا حتا متلاشی شدن خانواده های دیگه بشیم...
پ ن:
+ باید تمرین کنیم از گلها در فضای عمومی لذت ببریم نه فقط خونه خودمون.
+ شاید یجورایی بشه این پست رو به این پست هم ربط بدیم . یعنی اگه به فردی علاقه داشتیم و مجذوب خوبیهای اون شدیم، برای ما تنها انتخاب ایدآل ،"ازدواج" با اون فردنیست. لازم نیست اونو به مالکیت مطلق خودمون دربیاریم تا به آرامش برسیم. گاهی حفظ فاصله برای هر دو آرامش بخشتر و پایدارتره...
چ خوب بود این پست :) ممنونم
جملات منتخب من که خیلی دوست داشتم:
اکثر ماها بچه هایی هستیم که همه چیزو برا خودمون میخایم. اینو از تمیزی خونه ها و کثیفی محلهای عمومی شهر میشه فهمید
اکثر رفتارهای ما مث اون بچه هاست که گل رو برا خودشون میخان و اوج علاقه و هیجانشون رو نمیتونن کنترل کنن و رفتارشون به پر پر شدن گل و لذتی کوتاه ختم میشه