ضمانت میکنم
هفتاد سال دیگه، نه تو هستی و نه من.
پ ن:
نمیخواد جای دوری بریم. تاریخ ساسانیان و اشکانیان و... رو رها کن. همین سرگذشت پدر و پدر بزرگای خودمون رو ببینیم. شاید خیلیهاشون الان پیش ما نیستن. تاریخ رو مصداقی بخونیم.
#کتاب خاطرات حسین فردوست #در امواج سختیها و بلاها،
در دل تاریکیها و نا امیدی ها
ذکر یونسیه رو، یعنی گفتن:«لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»
فراموش نکنیم.
در دل نهنگ " مدیران نالایق"، افراد ریا کار، رباخور، ظالم و...، زیر اقیانوس تاریک تبعیضها، بی عدالتیها، بی برنامگیها، حق کشیها و...
* اولی(مبتلا به سرطان): اونطرف سالن، اون مرد میانسال رو میبینی؟
-بله، چطور؟
خدا قسمت نکنه. بنده خدا خیلی زجر میکشه. تاحالا ۴ الی ۵بار پروستات عمل کرده ولی دردش دوا نشده. دکترا نفهمیدن بیماریش چیه و درمانش چیه؟
** نیم ساعتبعد، اونطرف سالن، در کنار مرد میانسال:
مرد میانسال: بیمارتون چطوره؟
- الحمدلله. بهتره. ( نمیدونست من از بیماریش خبر داشتم).
صدای ناله ای از اتاق بغل بلند شد. مرد میانسال در ادامه گفت: خدا قسمت نکنه.این بنده خدا خیلی اذیت میشه. میگن کلیه درد داره. اما دکترا نمیدونن چرا. دردش بی درمونه انگار.
*** و این ماجرا ادامه داشت. بیمارای مذکور با دیدن دردای دیگران، دردخودشونو ولو به مدتی کوتاه فراموش میکردن.
****موقع برگشتن به خونه، تازه متوجه شدم اون پسر جوون که شیمی درمانی کرده بود و با سری بدون مو و دستانی ترکه ای تو سالن راه میرفت، دختر بوده!
پ ن:
فکر کنم بودن در بیمارستان نه فقط برای بیماران، که برای افراد عادی هم لازمه.
به قول یه بزرگی: خدا رو بخاطر همه نوع بیماریها و گرفتاریهای بالقوه، شکر! به تعداد و تنوع گرفتاریهای خلق، باید قدر عافیت هامون رو بدونیم
دلایل احتمالی ترسناکی مرگ:
۱- علاوه بر اینکه " زاویه دید" رو در مشاهدات عمومی عوض میکنه، فرد مرده علاوه بر مشاهد ات ما،چیزایی رو میبینه که ماها نمیبینیم! دیدن و لمس چیزی که دیگران نمیبینن وحشت افرینه.
تا حالا شده به خدابگیم:
خدایا ممنون که من رو آفریدی؟!
ممنون که اجازه حیات بهم دادی و اجازه دادی هستی رو درک کنم. کوچکترین توجه به آفرینش مخلوقات، برای درک عظمت تو کافیه.
پی نوشت:
مواقعی که در مرز بین مرگ و زندگی قرار میگیریم، بیشتر اهمیت این موضوع روشن میشه .