+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

باز نشر: حلم و صبر

...روایتی از امام جواد علیه السلام بیان داشتند:

شخصی از امام جواد(ع) درخواست نصیحت اخلاقی نمود. حضرت فرمود: قبول می‌کنید یا فقط می‌خواهید بشنوید؟ عرض کرد: قبول می‌کنم. فرمود: اگر قبول می‌کنید «تَوَسَّدِ الصَّبْر»؛ صبر را تکیه‌گاه خود قرار بده!؛ اینجا محل امتحان و جای بردباری است. کسی خیال کند اینجا راحتی نصیبش می‌شود به خطا رفته است. مثل اینکه کسی خیال کند می‌تواند زمستان را با یک پیراهن به خوبی زندگی کند؛ چنین کسی اصلاً زمستان را نشناخته است، زیرا زمستان فصل سرما است.

آنکه این نظام را آفرید، قسم یاد کرد که اینجا جای آسایش نیست؛ یکی فشار مالی دارد، یکی فشار خانوادگی، یکی فشار سیاسی، یکی فشار اجتماعی؛ هیچ کس بدون ‌فشار نیست. کسانی هم که وضع مالی‌شان خوب است، با قرص آرام‌بخش می‌خوابند و این‌چنین نیست که آسوده باشند؛ پس هر کسی مشکلی دارد. بنابراین، آسایش در بهشت است.

آدم باید خیلی عوامانه بیندیشد که خیال کند اینجا محل راحتی است. چنین کسی یا اهل قرآن و روایت نیست یا اهل فکر و فهم نیست. چنین کسی اصلاً نمی‌داند این هفتاد تا هشتاد سال یعنی رنج! خدا قسم یاد کرده و فرموده است: «لَقَدْ خَلَقْنَا اْلإِنْسانَ فی کَبَدٍ»؛  اگر کسی این را فهمید، زندگی‌ خود را تنظیم می‌کند، تعدیل می‌کند و خود را با این شرایط وفق می‌دهد و تنها در این صورت رنج کمتری خواهد کشید.

زمستان سرد است و سرما را نمی‌شود از زمستان گرفت؛ اما می‌توان آن را مدیریت کرد؛ لباس بیشتری پوشید و کمتر اذیت شد. 

صلوات خداوند‌ شامل صبر کنندگان بر مصیبت و بلا می‌شود

حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی در درس تفسیر خود اظهار داشتند: صلوات خداوند نصیب کسانی می‌شود که «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ» چون بلا و مصیبتی به آنها برسد بگویند ما از آن خدا هستیم و به او باز می‌گردیم. یعنی کسانی که بر بلاها و مصائب دنیای صبر کنند. اگر چه صبر سه گروه دارد (صبر بر اطاعت، صبر عند المعصیه و صبر علی المصیبه) اما به نظر می‌رسد این صبر صبر عند المصیبه است. که خداوند برای آن‌ها صلوات می‌فرستد:‌« الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ أُولَـئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَـئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ؛ کسانی که چون مصیبتی به آنها رسید گفتند: ما از آن خدا هستیم و به او باز می گردیم صلوات و رحمت پروردگارشان بر آنان باد، که هدایت یافتگانند».

تفاوت حلم و صبر درکلام آیت الله العظمی جوادی آملی

آیت الله العظمی جوادی املی در درس تفسیر سوره مبارکه فصلت به تفاوت حلم و صبر اشاره کردند و بیان داشتند:

حلم و بردباری چیزی است که کاملاً مرز آن از صبر جداست، حادثه سنگینی که در درون انسان غضب کرده پیدا شد، اگر بتواند این بار را ببرد؛ در چنین حالتی می‌گویند این شخص حلیم است و صبر کاری است که در بیرون بر انسان وارد می‌شود و انسان باید در برابر آن خویشتن‌داری کند.

فرق اساسی حلم و صبر در این است، صبر کاری است که در بیرون بر انسان وارد می‌شود و انسان باید در برابر آن خویشتن‌داری کند؛ یعنی مشکل را حل کند و آن یا صبر «عَلَی الطَّاعَةِ» است، یا صبر «عِنْدَ الْمُصِیبَةِ» است، یا صبر «عَنِ الْمَعْصِیَة»؛[1] یعنی یا باید طاعتی را انجام دهد که دشوار است،روزه ماه مبارک رمضان را می‌گیرد, اعتکاف را انجام می هد, این صبر در طاعت است. یک وقت است که خدای ناکرده مصیبت سختی بر انسان وارد می‌شود که این صبر «عِنْدَ الْمُصِیبَةِ» است. کسانی که ﴿إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ﴾[2] اینها کسانی هستند که ﴿أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾،[3]

صبرِ «عَنِ الْمَعْصِیَة» نه «عِند الْمَعْصِیَة»، مثلا جوانی، خیال کرده خطری در پیش هست، فوراً صبر کرده، ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ﴾[4] را رعایت کرده، این صبر «عَنِ الْمَعْصِیَة» است. این معنی صبر است؛ امّا اگر برای انسان حادثه‌ای پیش آمد و او عصبانی نشد، این جزء صبر نیست، این جزء حلم است. بار سنگین غضبی بر روی او پیدا شد، اگر این غضب او را وادار کرد که خلاف بگوید و دست به خلاف بزند، معلوم می‌شود حلیم نیست، این بار را نتوانست ببرد؛ امّا اگر «عندالغضب» آن «طیش» و حمله و خشم را مهار کرده است و این بار سنگین غضب را بُرد، می‌گویند او شخصی حلیم است؛ در تعبیرات فارسی می‌گویند بردبار است. کلمه‌ای که به تنهایی معنای حلم را برساند ما در فارسی نداریم، یا پیدا نکردیم، این نظیر صبر نیست، صبر کاملاً از مسئله حلم بیرون است، حلم کاملاً از مسئله صبر جداست.

*حلم از اوصاف برجسته الهی 

حلم از اوصاف برجسته و اسمای حسنای ذات اقدس الهی است که خدا حلیم است. درباره انبیاء و درباره اهل بیت(علیهم السلام) همین طور است و به عالمان دین هم دستور دادند که علم فراهم کنید و وزیر علم را که حلم است تهیه کنید. وزیر به کسی می‌گویند که وِزر, سنگینی آن بار را به دوش بکشد. در بخش پایانی سوره مبارکه «فتح» فرمود ملّت مسلمان ملّتی است که وزیر سرِ خود دارد، وزیرِ او از خود اوست، مثل خوشه گندم، این خوشه گندم وزیرش از خودش است، فرمود: ما امّت اسلامی را در تورات و انجیل معرفی کردیم که امت اسلامی چگونه هستند ﴿کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوی‏ عَلی‏ سُوقِهِ﴾،[5] مثل یک خوشه گندم هستند که این خوشه گندم؛ نظیر خوشه گُل نیست که به فکر ظرافت و شَفّافی باشد، بلکه چنین می‌گوید: من می‌خواهم بار بدهم, میوه بدهم, روی پای خودم بایستم، و ساق داشته باشم، من تا کمربند از خودم نداشته باشم که نمی‌توانم بایستم و میوه بدهم، آن‌که می‌خواهد گُل دهد خیلی به این فکر نیست که حالا کمربند داشته باشد، می‌بینید این شاخه صاف می‌رود بالا؛ امّا خوشه گندم و جو و برنج و اینها بعد از چند سانت فوراً کمربند محکمی از خودشان می‌زنند این را می‌گویند وزیر, فرمود: ﴿فَآزَرَهُ﴾ این ﴿فَآزَرَهُ﴾؛ یعنی وزیر درست کرده، ثِقل و وزانت و سنگینی خود را خودش تهیه کرده، از خود وزیر دارد، وزیرِ خودی دارد نه بیگانه, به چوب و به قیّم و مانند آن تکیه نمی‌کند، تا اگر باد وزید و آنها کنار رفتند این بیفتد، لذا احساس می کند اگر کمربند نداشته باشد و خودکفا نباشد، ممکن است کسی تحریمش کند، آن چوب را از او بگیرد و چون می‌خواهد میوه دهد. ﴿فَآزَرَهُ﴾ وقتی وزیر از خود داشت, کمربند از خود داشت, گِره از خود داشت، ﴿فَاسْتَغْلَظَ﴾ نیرومند می‌شود، آن وقت ﴿فَاسْتَوی‏ عَلی‏ سُوقِهِ﴾ روی ساق خودش می‌ایستد، آن وقت میوه خودش را می‌دهد. فرمود ما مسلمان‌ها را در تورات و انجیل این‌چنین معرفی کردیم؛ این یک جمله خبریه است که به داعی انشا القا شده؛ یعنی مسلمانان این‌چنین باشید، ما شما را این‌چنین معرفی کردیم؛ یعنی مسلمان آن است که روی پای خودش بایستد. به هر تقدیر حلم و بردباری چیزی است که کاملاً مرز آن از صبر جداست، حادثه سنگینی که در درون انسان غضب کرده پیدا شد اگر بتواند این بار را ببرد؛ در چنین حالتی می‌گویند این شخص حلیم است؛ پس صبر چیز دیگر است و حلم چیز دیگر.

پاورقی.....................

[1]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج 2، ص91.

[2]. سوره بقره, آیه156.

[3]. سوره بقره, آیه157.

[4]. سوره نور, آیه30.

[5]. سوره فتح, آیه29.

[6]. سوره توبه, آیه123.

 http://news.esra.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد