+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

فانتزی۱


از فانتزیهای من اینه که سقف اتاق خابم چشم انداز داشته باشه با آسمون پرستاره شب، و من انقدر غرق در حقارتم در مقابل عظمت هستی  باشم تا به خواب برم.

پ ن:

وقتی سید ازم پرسید بنظرت شب اول قبر چقدر سخته. بهش گفتم وقتی آدم به اندازه کافی در برابر عظمت خلقت احساس حقارت کنه، ترس و سختی شب قبر ، چیز جدیدی نخواهد بود

نظرات 2 + ارسال نظر
Baran چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 10:02 ق.ظ https://haftaflakblue.blogsky.com/

پَری شب،وقت برگشتن از روستا همین جورسربه هوا /نگاهم به آسمون بود،که یهو پای راستم افتاد تو دس انداز و
نزدیک بود با مخ بخورم زمین.

پ.ن:
ان شاءالله که خداوند به لطف و کرمش معافمون می کنه
الان اگه مامانم بود میگفت/زهی خیال باطل.
من اما امیدوارم،امیدوار به خداوند بخشایشگر مهربان


خداروشکر ختم بخیر شده
الهی امین

حریم چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 06:07 ب.ظ http://harimeasemani.blogsky.com/

احسنت به شما با این نوع از تفکر


ذکات لذت و اشتراکات هست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد