+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

خاطرات من و عزی (عزراییل)! 2

دختره همسایه تو مسیر یه ساعته تا مقصد "دپس دپس" گوش میکرد و با وجود فاصله ای که ازش داشتم و با وجود اینکه از هدفون گوش میکرد باز هم  اون "صدای جر" واقعا آزار دهنده بود

برام سوال بود که سوای نوع اهنگ و اثر روانی اون، آیا به سلامت گوشش فکر نمیکنه؟!  

کل اون مسیر  یک ساعته رو از درد مریضی به خودم می پیچیدم و تلاش میکردم کسی متوجه نشه. و حرص میخوردم چرا دختر به این خشگلی،شادابی،جوونی و ..قدر فرصتها  یا حداقل سلامتیشو نمیفهمه...

پ ن :

چطور دغدغه جوونهای مملکتمون  انقد تنزل پیدا کرده!؟ ا

نظرات 6 + ارسال نظر
باصفاترین یکشنبه 11 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 11:45 ب.ظ http://basafatarin.blogfa.com/

گر میخواهی از حال من بدانی
سخت نیست
تصور کسی را که
هرروز چند بار
و هربار چند ساعت
روبروی پنجره می ایستد
و کسی که نیست را به خاطر می آورد

کسی که نیست
کسی که هست را از پای در می آورد

گروس عبدالملکیان

فتانه دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 01:50 ق.ظ http://fattaneh69.blogsky.com

آخی الان غصه خوردی مجرد موندی؟؟؟
عزیزم راه داره.....
بلد نیستی دیگه.......
یه سنگ بردار بزن توسرش.....
ادب میشه بهت نگاه میکنه

مهم نیس مخاطبت دختر باشه یا پسر، مهم اینه که اون قدر داشته هاشو نمیفهمه و در حالیکه تو داری با چنگ و دندون برای ابتدایی ترین مولفه های حیات التماس میکنی...
امیدوارم رفع سوء تفاهم شده باشه

مهسا.م دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 04:11 ق.ظ http://1modirjavan.blog.ir

چیزی ندارم بگم واقعا .... امیدوارم اینقدر دغدغه مند بشم و بشیم که تو زندگیمون فرصت آهنگ گوش کردن نداشته باشم و باشیم .

آهنگ داریم تا آهنگ...
امیدوارم انقد تو اهداف متعالی غرق باشیم که حواسمون به حواشی جامعه پرت نشه...

ღدوستانهღ دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 10:01 ق.ظ http://doostaneh7985.blogsky.com

سلام
چون بی هدفند تو زندگی . چون وسایل آرامش و آسایششون فراهمه . چون دغدغه نون و آب ندارند . قدیمیا از همون دوران طفولیت یه حرفه یاد میگرفتند که بزرگ شدند روی پای خودشون وایسند الان مرد 40 ساله هنوز چشمش به دست پدرشه که پول تو جیبی بهش بده بره این آهنگا و خزعبلات رو بخره و گوش بده

سلام
البته نمیشه 100% اونها رو محکوم کرد. ماها رو اینجور بار آوردن.گاهی دچار توهم توطئه میشم و شک میکنم به نظام اموزشی و پرورشیمون...

سپیدار دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 11:46 ق.ظ

سلام
اقای متر سنج راستشو بخای من به دهه هفتادیا و هشتادیا غبطه میخورم ما که همش درس و دانشگاه رفتن دغدغه مون بود و آگه احیانا تلویزیونی یا مهمونی میرفتیم عذاب وجدان میگرفتیم و آخر و عاقبتمون الان شده حسرت خوردن اصلا فکر نمیکردیم که به کاری که علاقه داریم یه ذره وقت واسش بزاریم چون زمان ما زنگ هنر و ورزش زنگ های بی خود و بی معنی و بدرد نخور بود منظورم نگاه آون زمانه به این رشته ها و زنگ ورزش مینشستیم درس زنگ بعدی رو میخوندیم و اصلا لذت ورزش و یه لحظه شاد بودن رو نمیچشیدیم این شده که الان دهه شصتیا بیشترشون آدم های غمگینی هستن

سلام دکتر
انصافا دهه شصتی ها خیلی خیلی قدرشناس تر هستن تا دهه های بعدی. واقعا کمبودها و محرومیتهایی چشیدن که بقیه به خاب هم ندیدن!
من به نوبه خودم بیشتر از نظام اموزشی و اون معلم نماها نفرت دارم که خودشون باید میرفتن پیش دبستانی و شده بودن معلم ماها!!!با اونهمه ادعا و معلم سالاری...
به نظرم بجای اینکه بگیم :دهه شصتیها غمگین هستن، بهتره بگیم اونا "الکی خوش نیستن"
.شادیهای اونها واقعیه. به کمیت نیس،به کیفیته...

مهدی دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 10:43 ب.ظ http://bivatan.blogsky.com/

من نمی دونم چطوری گوش میدن این چیزا رو ....

به نظرم خودشون 10% مقصرن و مسئولین90%!
وقتی برنامه ای برای ملت نریزی،دیگران اینکارو میکنن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد