+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

جشن تولد - مراسم کلیدسپاری

هر روز فرصتی دوبارس برای ازنو شروع کردن...یه هدیه است برای شادی بیشتر..

برای یاد آوری خودم:  اول مهر تولد نجف زادس،  21آبان جشن تولد21سالگی پرستار  بود...10روز دیگه تولد2سالگی سیدحسینه ... 11روز دیگم تولد حسینه ...ششم دی تولد علیه،دهم دی ماه تولد غلامرضا و مرتضاو نیمای 2سالست... 13دیماه تولد مهندسه .15دی روزصدیقه س.اول بهمن تولد هنرمنده. 22اسفند تولد مصطفاست....21اردیبهشت تولد استاد بزرگه...13تیرتولد حوراست و....

جدای شکل اجرای این مراسم وارداتی مسخره و اون شعر مسخره که  قبلنم در بارش صحبت شده بود... جدای ظاهر ماجرا، واقعا خود یادبودش آدمو به فکر وادار میکنه. آدم یاد صندوق های امانات می افته.  کلیدصندوق  رو تحویل میگیرن و میگن هرکاری کردی دیگه بسه درو قفل میکنن و اگه مجاز باشی کلید صندوق بعدیو بهت میدن... و این پروسه ادامه داره تا اینکه کلید آخری هم ازت گرفته میشه و میری تو صف انتظار. روزی  همه صندوقا باز میشه و اگه شانس بیاریم صندوقدار هوامونو داشته باشه...

 74روز دیگه منم باید کلید صندوق31 رو برای همیشه تحویل بدم و اگه اجازه بدن کلید  32رو تحویل بگیرم. همیشه از رنج سنی30 بدم میومد! همه سرمایه آدمارو تو 20 تا 30 سالگیشون میدیم! اما الان نگاهم یه کمی تعدیل شده...      درسته دهه 20-30 دوره طلایی هست اما خب این  چیزی از ارزش فرصتای باقی مونده کم نمیکنه...پیامبرم  تو 40 سالگی مبعوث شد...تازه تو استخدام اخیر دستگاهای دولتی محدودیت سنی تا 40 سال هم آزاد شده بود!!

اینا وقتی از ذهنم میگذشت که کیک تولد در حال برش بود! یکی نبود بگه تو که اومدی جشن تولد دوستت بشین سرجات شیرینیتو بخور این فکرا چیه!؟

***

+  آن روز که رازها [همه] فاش شود (سوره86 آیه 9)

+  و کارنامه هر انسانى را به گردن او بسته ‏ایم و روز قیامت براى او نامه‏ اى که آن را گشاده مى‏بیند بیرون مى‏آوریم (سوره 17 آیه 13)

+  و اما کسى که کارنامه ‏اش به دست چپش داده شود گوید اى کاش کتابم را دریافت نکرده بودم(سوره 69 آیه 25)
+  اما کسى که کارنامه‏ اش به دست راستش داده شود گوید بیایید و کتابم را بخوانید(سوره 69 آیه 19)

نظرات 3 + ارسال نظر
سپیدار شنبه 6 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 09:09 ب.ظ

سلام
خیلی خوبه قدر تک تک لحظاتمون رو بدونیم
پیشاپیش تولدتون مبارک آقای مترسنج آن شاالله در این یکسال پیش رویتون به تمام اهداف یکسالتون برسید و از همه مهمتر از لحاظ فکری و معنوی به آون نقطه مد نظرتون برسید

سلام بر استاد گرامی
امیدوارم همه اینجور بشیم..
دعای قشنگ و پر ملاتی بود:) امیدوارم در حق همه اجابت بشه مخصوصا شما. ممنونم

رگها یکشنبه 7 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 11:09 ق.ظ http://vesells.blog.ir

اونقدری که از بیست ساله شدن میترسم از سی نمی ترسم!

وقتی از بیست انقد میترسی دیگه 30جای خود داره

لحظه جمعه 12 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 08:53 ق.ظ

منم مثل رگها از 20 سالگی به بعد میترسیدم. یادمه دوست داشتم نباشم . مثلا بمیرم. و هیچ برنامه ای براش نداشتم. علت عقب افتادنم از خیلی کارها همین بودفک کنم.
حالا هم از 30 سالگی میترسم. اینجا ولی فرق داره. براش برنامه چبدم...
دوست دارم یه روز توی سن 60 سالگی خدا رو شکر کنم که اجازه داده هنوز زنده باشم و امیدوارم اونقدر کار خوب کرده باشیم و شجاعانه زندگی کرده باشیم که خدا رو شکر کنیم بابت همه لحظاتش...
میخوام نترسم دیگه ولی صادقانه بگم هنوز ترس دارم...

شاید منفی نگری باشه اما فک میکنم وقت و عمر و انرژی خیلی از جوونا بخاطر بی مسئولیتی بعضا به باد رفت...
حیف اینهمه پتانسیل...حیف خونهای ریخته شده...
اگه مردم خودشون بفکر نیوفتن کسی اونا رو نجات نمیده..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد