* عید فطر بر همه مبارک!
** نمیدونم چرا ماها عادت کردیم انتخابهامون بین "بد" و "بدتر" انجام بشه، یا نهایتا بین "بد" و "خوب". شاید بخاطر شرایط محیطی اینجور بار اومدیم که کمتر دنبال گزینه های "خوبتر" بگردیم. شایدم خودمونو دست کم گرفتیم و یا شاید برامون باور پذیر نشده که میشه بهتر هم بود. سوژه این انتخابها میتونه هرچیزی باشه، از انتخابهای بسیار سطحی تا انتخابهای بسیار بزرگ. مثلا نمره یا رتبه کنکور، درآمد یا جایگاه شغلی، تفریح و آرامش روانی، انتخاب همسر، انتخاب محل زندگی و ....
و موضوع دیگه اینکه این انتخاب، انتخاب واقعی "من" باشه. یک انتخاب اختصاصی و حساب شده، نه یک تقلید و عادت اجتماعی. مثلا چقدر از عمر و اعصاب ما که وسط ترافیک دود نشده... این مثال رو به مناسبت ترافیک تکراری جاده چالوس و سایر اماکن زیارتی، تفریحی این چند روزه زدم وگر نه مصداقهای زیادتری هم خودتون سراغ دارین.
*** ایام تعطیلات به پیشنهاد یکی از دوستان، همگی جمع شدیم رفتیم خونه یکی از بزرگترا... شاید همگی اهل یک شهر باشیم، یا حتی فقط چند خیابون از هم فاصلمون باشه، اما کمتر پیش میاد همگی کنار هم بتونیم یه جمع کامل و خودمونی تشکیل بدیم...(همه مزیت این جمع شدنها یه طرف، انتقال تجربه ها و گفتگو ها با آدمای همزبون یه طرف)
صحبت از افطاری و سحری شبهای قدر و ...پیش اومد. یکی از دوستان که خودش هم بانی سحری شب قدر بود ناراحت بود از واکنش بعضی از مردم و ... بعضی از دوستان هم در تصدیق حرف ایشون هرکدوم تجربه های تلخشون ر ومیگفتن... برام جالب شد! پیش خودم گفتم : در مورد غذا دادن به مردم این اظهرمن الشمسه که اینجور بشه ( بعضیا حرف مفت بزنن) البته اگه شما نیت خیر داشته باشی نباید اینحرفا آزارت بده...(با شناختی که من از اون دوستان داشتم نیتشون واقعا خیر بوده) اما باز هم یه انتقادی به شما وارده...درسته که یه عده مستحق در بین اون غذا خورها هس...ولی میشد کار خیلی بهتری کرد. چقدر از دوستای دوره دانش کاه یا ...رو سراغ داشتم که حاضر بودن خالصانه کارهای تیمی و بدون چشم داشت انجام بدن که بازدهی خیلی بهتری داشت و فقط بخاطر تنگناهای مالی کوچیک ایده هاشون سرانجام پیدا نکرد...
مثلا اگه اون چند میلیون پول غذا رو میدادی به "محمد" و رفقای همکلاسیش، نرم افزار تحت اندروید میساخت برای رشد دین و فرهنگ مردم. منظور مفاتیح و کتاب و... نیس، پروژه هایی مث بازی هیجانی و جوون پسند تحت اندروید. اون موقه خیلی خیلی ثوابش بیشتر بود ...برای یه جوون با انرژی و باانگیزه همین چند میلیون،چندین میلیارد ارزش داره و بازدهیش فزایندس... (شما هم حتما موارد بهتری سراغ دارین...مثل بیمارهای نیازمند یا...)
پیشنهاد دوستتون برای جمع شدن خونه بزرگترا، خوب بود،،،واقعا هم همینه شاید به لحاظ مکانی از هم دور نباشیم اما خیلی کم پیش میاد یکجا، با هم جمع بشیم،،،مزیتشو هم خودتون اشاره کردید:انتقال تجارب ،،، اما در کنار انتقال تجارب، خود این جمع شدن ها، یک حس همدلی رو به آدم منتقل میکنه،، تحکیم روابط،،، یادآوری به عزیزامون که چقد برامون عزیزن،،،و یک عاااالمه حس خوب از اون با هم بودن گرفتن،،،
پاراگراف اول در مورد انتخاب بد و بدتر یا بد و خوب،،، خودتون دیگه خوب شرح دادید،، اون مثال مناسبتی هم اشاره اش به موقع بود،،،من نمیدونم هدف مردم از تعطیلات چیه? غیر از اینه که استراحت کنیم،مخصوصا استراحت فکری و ذهنی،،،، اما انگار ما تو ایران بغیر از شمال جای دیگه نداریم، همه میرن، آخرش هم ساعت ها تو ترافیک موندن، اعصاب خوردی، مخصوصا اگه این وسط هم بچه همراه آدم باشه که دیگه هیچ،،،، کلی جاهای قشنگ و دیدنی تو کشور داریم،،، امااااا ای داد از مردم،،،
ممنون از نظرتون
مردم من و شماییم. باید یه فکری برا خودمون بکنیم..
انقدر حرف حق نگو که جواب نداشته باشه :|
راست میگی دیگه چی بگم!؟:|
:)
خب یه حرف حق دیگه بهش اضافه کن بقیه هم از تجربیاتت استفاده کنن:)!
نه دیگه در اون حد نرسیدم هنوز :|
کدوم حد!؟ شکسته نفسی نکن!
مثال محمد دوست داشتم....
انشالله همه موفق و موید باشن:)
حرف دل خیلی از ماهاست...
انشاله...
سفارش ما رو هم به امام رضا بکن و نایب الزیاره ما هم باش
خیلی جالب گفتید. من تازه فهمیدم زنداداشم کارآفرین هست و... جالبه میگفت بابام پول زکات رو داد من با اون شروع کردم. کاش یه جور عمیق تر فک میکردیم. اون شروع و .... اونقدر برکت داشته که حداقل 30 نفر الان بواسطش دارن کار میکنن. عمیق تر از سیر کردن یک شب بعضی نیازمندا. هر کدوم ارزش خودش رو داره. و این هم همون انتخابه ماهاست حتی برای انجام کاری که خدام سفارش کرده بین بهتر ، بهترین و عالی ترین کدومو انتخاب میکنیم.
مثل مثال محمد. دینداریمون باید آپدیت بشه ...
تجربه جدیدم بود که مرتبط با این پستتون بود.
عالی بود. ممنون
چه جالب! باریکلا به زنداداشتون و پدر محترمشون
خدا نگاه عمیق رو قسمت هممون کنه:)
ممنون از اشتراک گذاری تجربه خوبتون
سلام
با تاخیر عید شما هم مبارک
اتفاقا منم کاملا موافقم
دقت کردین ملت ایران واقعا افراط و تفریط دارن توی خیلی از کارها؟مثلا برای مراسم های مداحی و نوحه و محرم چه خرجها که نمیشه
به چشم خودم دیدم برای جشن نیمه شعبان همین امسال،از ده روز قبلش خیابونها رو ...(چی بسته بودن؟)... و بخاطر همون یک شب،انقدر شیرینی و شربت پخش کردن...باور کنید شاید اون پول ،برای صدها نیازمند کافی بود
پدرم تعریف میکرد انقدر شربت زیاد بود،ساعت 9 شب،قابلمه های بزرگ شربت رو خالی میکردن توی جوی های آب!!!!
الله اکبر
چه وضعیه؟
بعضیا نون ندارن بخورن
طرف یتیم ه...مریض ه...میبینین؟
باور کنید پدرم تعریف میکرد اعصاب من بدتر خورد شد!!!
اون موقع ها(نزدیک نیمه شعبان)من کلاس آیین نامه میرفتم،سرهنگ محترم دقیقا حرف دل منو زد
میگفت :تو رو به خدایی که میپرستین،خیابونها رو نبندین برای شربت دادن
بعضیا خسته ن،مریض دارن،انقدر ترافیک ایجاد نکنید...راهها رو نبندین...گفت پیاده شدم اعتراض هم کردم اما چه فایده؟!
جالب بود میگفت:توی همه کشورها برای بستن خیابون مجوز لازمه،اینجا....
راستش در مورد خیلی مسائل من فقط متاسفم که
هیچ کاری از دستم برنمیاد برای تغییر اوضاع
سلام



چه اشکالی داره هر روز هم میتونه عید باشه!
بله واقعا...در مورد افراط تفریطی بودن مصداقای دیگه هم هست که تو یه پست جداگانه مینویسم...
بله واقعا همه اینا که گفتین هست متاسفانه. اونموقه ها که منم افسر راهنمایی رانندگی بودم ازین موارد زیاد دیدم...چه مراسم در محرم،چه شعبان چه...و همه اینا اثری منفی داره روی بعضیا که دنبال بهانن که به اصل مذهب ضربه بزنن...
باهمه حرفات موافقم اما اینکه کاری از دستمون برنمیاد نه...
ما هم در حد خودمون کارایی میتونیم انجام بدیم ولو اندک...
اگر و فقط اگر یک چهارم جمعیت مملکت ما این تفکر رو داشتن الان اوضاع این نبود
اگر!
امید ما به شماست!
این پستت یادم بود
ما نمازعیدو خیلی دوس داریم،الانم ،توذهنم ،قنوت نماز پخش شده ؛اللهم اهل الکبریاء والعظمه واهل الجودِ...

،عیدفطرشما هم مبارک

خیلی ممنون بابتش
خداییش خیلی لحظات باحالیه. ماه رمضون تموم میشه و...
عید شما هم پیشاپیش مبارک حدود دو ماه مونده فقط