اگه من خدا بودم حتما یه سوره یا حداقل یه آیه به این مضمون میفرستادم:
" بعضی از شما آدما واقعا بی شعور و بی انصافین! "
البته یه سری آیات هستن که همین حرف رو زدن ولی محترمانه تر! ( سوره: 80 , آیه: 17 کشته باد انسان چه ناسپاس و کافر است! قُتِلَ الْإِنسَانُ مَا أَکْفَرَهُ)
واقعا تعجب برانگیزه... چطور کارای خارق العاده رو که میبینیم سعی میکنیم چشامونو بهش ببندیم...بزرگترین خلاقیتها و ابتکارات رو تو مخلوقات خدا میبینیم و فقط با یه کلمه "غریزه "سر و تهشو میبندیم. خود کلمه "غریزه" هم که انقدر دموده و دستمالی شدس که کسی رغبت نمیکنه بره سمتش و اینجوری جهل خودمونو توجیه کردیم و دلمون خوشه علممون سقف فلک رو پاره کرده...
تصور کن اون حشره ای که نه والدینشو دیده و نه موقعیتهای محیط بیرونی براش توضیح داده شده چطور به بهترین نحو بعداز تولد،به متغییرهای محیطی واکنش نشون میده و بقا پذیر و دارای توان تولید مثل هست و مهمتر اینکه بعضی رفتارای والدینشو مو به مو تکرار میکنه...
اصلا سیستم آرشیو اطلاعات و بازخورد هوشمندانه به کنار، سیستم جهت یابی و درک واقعیتهای اطرافش چجور شکل میگیره و تو اون سرسوزن مغزی که داره چطور پردازش میشه! اون دوستانی که اهل برنامه نویسی هستن میدونن که نوشتن یه برنامه بازی شطرنج و یا حتی منچ، چقدر تحلیل و بررسی نیاز داره... حالا شما حساب کن یه سیستم میخای برای درک و هماهنگی بین اندام، یه سیستم برای ناوبری پرواز یا حرکت، یه سیستم میخای برای تشخیص دوست از دشمن، یه سیستم مخصوص حافظه و بایگانی، یه سیستم برای درک زمان و شرایط محیطی(مثلا درک زمان تولید مثل،کوچ، استراحت،تغذیه یا )...
همین بدن خودمون ! همه تمایزات و تفاوتها ریشه همه یک سلول 46 کروموزومی بوده و بس! طبق چه سازماندهی اینا تقسیم شدن و متمایز شدن شکل و فرم پیدا کردن، تقسیم وظایف شدن، جوری هماهنگ شدن که نه تداخلی ایجاد میشه و نه ...
چند نفر از ماها رفتیم در مورد فرایند متابوبیسم سلولهای خودمون خارج از چهارچوب کتب درسیمون مطالعه کنیم؟ چند نفرمون چرخه انرژی از خورشید تا سلولهای بدن خودمون رو کنجکاو شدیم بدونیم؟
اگه یه سطح بیایم پایینتر در مورد ساخته های دست بشر هم همینطور. اگه بجای توجیه کم کاریهای خودمون و انکار موفقیت دیگران، ازشون یاد میگرفتیم یا حداقل انگیزه میگرفتیم برای تلاش بیشتر، قطعا موفقتر بودیم. این نادیده گرفتنها یجور تقلب و خود فریبیه!
از تقلب نفرت داشتم و دارم، همونطور که از پارتی بازی. این موردا موجب میشه آمار غلط بدیم به خودمون و بصورت کاذب چراغای قرمز رو سبز ببینیم. این خود فریبی اکثر اوقات آگاهانس و به همین خاطر بعضی آدما از بازگو کردن فرایند کاری یا تحصیلی خودشون طفره میرن.
اکثر نخبه نماها و ادمای بظاهر موفق امروز رو اگه بری مصاحبه کنی یا مستند از زندگیشون بسازی و رمز موفقیتشون رو بپرسی تو یه جمله میگن:
ما تو زمانی مناسب در مکانی مناسب بدنیا اومدیم!
فقط همین! یعنی هیچ نقشی نداشتن!
الان اگه از خیلی از صاحبان مناصب و بالایی و حتی پایینی میزان حقوق ماهانه رو هم بپرسی کسی جواب درستی بهت نمیده چه برسه به رموز رسیدن به اون جایگاه! یجورایی خودشون هم میدونن لیاقت اون مناصب و حقوقها رو ندارن...
خود فریبی عادت شده برا ماها. در کوتاه مدت ممکنه یه رفاهی ایجاد کنه اما در بلند مدت قطعا مانع پیشرفت میشه. کسیکه به هر چیزی غیر از خودش متکیه یعنی اونقدر ضعیفه که تواناییهای خودش رو هم نشناخته و یا عاجز بوده از استفاده از اونا.
این پستتون هم عاااااالی،،،
یه جورایی حرف دل بنده رو زدید،،، به اینجور آدما همونی که تو قرآن گفته رو باید گفت:"ناسپاس و کافر"،،،،، جامع و کامل،،،،، خود"کافر"شدن، از همون بی انصافی و بی شعوری بعضیاس،،،
شما در مورد کروموزوم صحبت کردید،،، همین هسته سلول که توش کروموزوم ها جا داده شده،،دنیاییه برای خودش،،،، خود کروموزوم از ژن ها و ژن ها از DNAتشکیل شد،،، یک حذف کوچک و یا جابجایی یا مضاعف شدن ژنها، باعث بوجود اومدن چه بیماری های وحشتناکی که نمیشه،،، از هسته سلول فراتر بریم، خود سلول رو در نظر بگیریم،،، تمام اندامک هایی که در اون جای گرفته، میتوکندری، دستگاه گلژی و لیزوزوم و الی آخر،آنقدر پیچیده و آنقدر کوچکترین چیزها با نظم و ترتیب کاراشون رو انجام میدن که وااااقعا آدم به فکر فرو میره،،، این فقط اشاره به یک تک سلول هست،،، بدن ما از میلیاردها سلول تشکیل شده،،،
ممنون
دقیقا...
البته کنه این مطالب شما رو کسی میفهمه که عینا تو موقعیتش قرار گرفته باشه...
می دونید چیه،،،ما آدما فقط اگه کمممممی، فقط کمی معرفت داشتیم، در تمام ساعت روزمون ، ساعات که چه عرض کنم،بابت تک تک ثانیه ها،می بایست خداروشکر کنیم،،، اصلا هم نیاز نیست خیلی موشکافانه به مسایل و اطرافمون نگاه کنیم، بابت همین "دمی که فرو می بریم و بازدمی که بیرون می آوریم"باید خدا رو شکر کرد،،،بابت همین که وقتی مثلا مزه توت فرنگی یا گیلاس رو حس میکنیم و با لذت میخوریم، باید خداروشکر کرد،،، وقتی شیمی درمانی میشدم و بعدش اون حالت تهوع ها و استفراغ های وحشتناک که به سراغم می اومد، خوردن فقط یه کوچولو آب برام اون لحظه آرزو میشد، چون من از بو و مزه ی آب هم اون موقع بدم می اومد، با اینکه برام با لیمو ترش هم مزه دارش میکردن اما همینکه فقط یه کوچولو میخوردم ، زود بالا می آوردم،،، به خدا از گشنگی ضعف میکردم اما نمیتونستم حتی یک قاشق سوپ بخورم چون زود بالا می آوردم،،، و اینجاست که من الان بابت مزه مزه کردن هر چیزی و ازش لذت بردن و اینکه الان راحت می تونم بخورمش، خدا رو با تمممممممممام وجودم شکر میکنم،،،
این یعنی خلوص
و هرکسی نمیتونه براحتی به اون برسه
تو بندگیت و بکن تو کار خدا دخالت نکن
.
والا یه وقتایی آدم مشاورش میاد میخاد بزور مشاوره بده:)
دیدن اون تصویر یا حتی تصورش اندازه کهکشانمون بهم آرامش میده...
ما زمینی ها خیلی نسبت به هم تنگ نظریم. همه چی و برای خودمون میخواییم ... انگار نمیخواییم باور کنیم باید همه اینا رو یک روز باید بزاریم و بریم!...
خیلی خوب بود ممنون :)
نکته قشنگی رو گفتی و اینکه ریشه آرامش دقیقا همونجاییه که اکثر ماها فک میکنیم ریشه ناآرامیهاست!!
ممنون از نظرت
جناب مترسنج! دغدغه و حال شما را درک می کنم. خودم هم سر این موضوع خون دل خوردم از خیلی ها. اما مشکل ۲ تا هست:
۱. بسیاری اساسا فکر نمی کنند. شاید بیش از ۸۰ درصد مردم حسب عادات و روزمرگی زندگی می کنند. تفکر در هستی جایگاهی در زندگیشان ندارد. نه در هستی که در هیچ موضوع مهمی! یعنی حاضر نیست نیم ساعت از همه چیز رها شود و فقط به خودش، دنیا و اساس خلقت فکر کند. از تنهایی و این نوع فکر کردن ها می ترسد. چه برسد به اینکه کتاب یا مقاله ای در این موضوع مطالعه کند یا به سخنرانی ای گوش دهد یا ... سریعا گوشی را بر می دارد و سرش را به چیزی گرم می کند و یا اساسا به موضوع دلخواه همیشگی اش می پردازد. سالها پیش من به چند نفر یک سی دی دادم و به آنها می گفتم من با دیدن این سی دی مستند نگاهم به دنیا و جوامع و رسانه و ... عوض شده و خلاصه ارزش یکبار دیدن را دارد.
باور کنید که حتی یک نفر از آنها سی دی را ندید. بعد از یکسال می پرسیدم می گفتند سی دی را گم کرده اند یا فرصت نکرده اند! حالا هر شب آخرین فیلم ها و سریال های هالیوودی و ماهواره ای و ... را درو می کردند اما دریغ از یک ساعت تفکر! اینها حتی حاضر نیستند فیلمی در این رابطه ببیند چه برسد به اینکه کتابی بخوانند یا تفکر کنند! (اگرچه من حدس می زدم که می بییند اما می ترسند از اینکه بگویند دیده اند) مهمترین استدلالی هم که این طیف افراد برای توجیه آن می آورند اینست که جوامع توسعه یافته به چه جاهای خوبی رسیده اند حال آنکه ما با این مزخرفات به هیچ جا نرسیده ایم پس بهتر است وقت خودمان را تلف یا مغزمان را پر نکنیم! وقت؟! مغز؟! پُر؟!
غافل از اینکه همان ها خیلی بهتر و بیشتر از ما این مزخرفات را خوانده یا می دانند.
۲. در مورد دانشمندان و اندیشمندان و آنهایی که علیرغم اینکه تفکر می کنند اما باز هم انکار، نکته ای وجود دارد که بسیار هم جدی هست.
مسئله پذیرفتن و نپذیرفتن نیست. همه انسانها به وجود و حقانیت خدا باور دارند. همه انسانها به علت آفرینش آگاهند. مشکل آنجاست که اعلام نمودنِ باور به هر موضوعی، تبعاتی دارد. هزینه هایی دارد. فلانی اگر علنا بگوید الف را باور می کند پس باید بگوید ب را هم باور می کند و سپس پ تا ی! عملا قید خیلی خوشی ها را هم باید بزند و پی بسیاری دردسر ها و مشکلات را به تن بمالد. با اینکه همه انسانها می دانند که آخرتی هم در کار است. مشکل اصلی وسوسه های شیطان است که با هر روش و استدلالی انسان ها را از مسیر حق باز می دارد. مشکل اصلی اینجاست.
ترس! آنها می ترسند. چه گروه اول چه گروه دوم! ترس از دانستن یا باوری که برایشان مسئولیت می آورد. چرا که آلوده شده اند. زمانی که آلوده باشی ...
سلام بر " یک نفر" آشنا!
نظر بسیار پخته و همدردانه ای بود...
نکات قابل توجهی رو هم در برمیگرفت...
شاید ماها بعنوان جزئی از جزئ اجتماع کاری دستمون نباشه و بقولی این گفتگو ها بیهوده بنظر برسن اما همین احساس مشترکهاو همدردیها خیلی کمک کنندس...
ممنون از حضورت
سلام
اینجام صرفا برای سلامی عرض کردن و اینکه بگم منم از این دست آدمها زیاد دیدم...
کسایی که واقعا لیاقت جایگاهشون رو ندارن...منم دارم شغلم رو عوض میکنم چون کار فعلی،دیگه چیزی بهم یاد نمیده و مدیر عامل هم ادم احمق و بی سوادی ه از لحاظ مالی و حسابداری...هرچی هم براش قانونی بودن کارها رو توضیح میدم،فایده ای نداره
دیروز یه جمله ی قشنگ خوندم:
برای کفتارها کار نکنید
کفتارها سهم بیشتری از بازار را در اختیار دارند
بیشتر گیرشان می آید
بیشتر منتفع میشوند در حالیکه کمتر تلاش میکنند
سود زیادی می برند
مرده خواری میکنند
حاصل تلاش دیگران را از آن خود میدانند
همیشه هم عوایدی دارند
سعی کنید برای شیرها کار کنید
برای انها که شخصیت برایشان مهم است
جایگاه را میشناسند
برند را حس میکنند
به دست میاورند
سیر میشوند
سلطانی میکنند
و گردن فرازی
بازار پر است از کفتارها
انها که نمیدانند سلطانی یعنی چه
همیشه دستی به شکم پرشان می زنند تا به شما بگویند سیرند و نیازی به پرستیژ و شخصیت ندارند
سلام. نماز روزه ها قبول
لطف کردی تشریف آوردی:)
انشاله که خیره. انشاله واسه همه خیر باشه...
قشنگ گفتی و متاسفانه واقعیتیست تلخ:(
اما همیشه گفتم. اینکه تو همچین جو نامناسبی افرادی مث شما دلگرمی آدمند:)
سلام
مینوام...نماز روزه های خودتون هم قبول باشه و شما لطف دارید...اینجا مینویسم چند وقته،اگه دوست داشتید و فرصت،تشریف بیارید
امیدوارم روزهای گرم ماه رمضان سخت نگذره...به هیچکس و شما و من هم
سلام.
نماز روزه های شمام قبول. پیشاپیش عید فطر هم مبارک!
منتظر خبرای خوشحال کنندتون هستیم
عاااااااااااااااااااااااااااااالی بود این پست بسیاااااااااااااااااااار عاااااااااااااااااااااالی
خوشحالم که نگاهمون به دنیا شبیه همه