+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک
+

+

داریم میرسیم، نزدیک شدیم، خیلی نزدیک

مصاحبه

خاطرات و درسهای مصاحبه: 

اولین بار بود با کت و شلوار جایی میرفتم! اهل تجربه گفته بودن کلاس بذار و تا میتونی رسمی و مرتب باش.مراقب حرکات دست و اندامت باش ...استیلتو در هر حالت حفظ کن... (همه نگاه ها حتی تو مسیر رسیدن، بهت متفاوت میشه. و این درک تفاوت برات تعجب آور.)

صبح زود،4-5ساعت زودتر از موعدی که گفته بودن پیاده راه افتادم سمت ساختمون مدیریت مرکزی. تاحالا اونجا نرفته بودم. جلو بیمارستان تخصصی مکث کردم. پل عابر پیاده منو از جلو بیمارستان میرسوند به ساختمون مدیریت مرکزی اونطرف خیابون.

اولین چیزی که توجهمو جلب کرد صدا ی گریه جوونی هم سن خودم بود پشت میله های بیمارستان تخصصی. خدا همه رو رحمت کنه. این اتفاقو به فال نیک گرفتمو (!)  رفتم اونطرف خیابون .

به ارتفاع ساختمون نگاهی انداختم، نفس عمیقی کشیدم و رفتم تو اداره.

دوتا پیرمرد، با مسئول اطلاعات مشغول حرف زدن بودن محل نذاشتم و مث بز اخوش راه افتادم بالا. بعدا فهمیدم اونا رئسا هستن! اینم به فال نیک گرفتم.

نفر جلویی فوق لیسانس تهران بود.. نفر بقلیش میگف کارمند قراردادی دانش گاهه... اون یکی میگف کارمند بیمس حقوقش خوب بوده ولی واسه تنوع و...اومده بود...

یادم رف بگم مرتضی هم دعوت شده بود. خیلی وقت بود ندیده بودمش. اونم واسه تنوع اومده بود...نوبتم بعد از اون بود.

اول بردنمون آزمون کتبی زبان دادیم!! مرحله بعد باید حضوری آزمون رایانه و...میدادی.(کاش همه مراحل مث رایانه بود!)

مرحله آخر مصاحبه در حضور چند تن از اساتید بود.

هر چند در حین مصاحبه گاها نزدیک بود باهاشون دعوام بشه که بنا بر دلایل فنی...

حتی مجبور شدم پا رو بعضی عقایدم بذارم و چنتاشو معکوس جلوه بدم و ... مثلا اینکه به همه خوش بینم و با محیطای شلوغ راحت کنار میام و انگیزه اصلی اومدنم به اونجا علاقه و خدمت بوده و بس!!!!نه بیکاری و ...(حتی لابه لای حرفاش پرسید نظرت درباره کارمندای دولت چیه!! موندم چی بگم! سعی کردم بحثو عوض کنم به حاشیه برونم...نمیدونم فهمید یا نه!(دروغ همه جورش بده، اما میشه همه حقایقو نگفت!)

اون "آقا مو سفیده" در مورد ملاکای کارمند خوب پرسید. وقتی گفتم یه مسلمون واقعی باشه اون یکی سیبیلوی بقل دستیش قاطی کرد!!! فک کنم یهودی بود..!(سر همین موضوع نزدیک بود از چارچوب خارج شم! بهش گفتم یه 

آدم خوب لزوما مسلمون نیس ولی یه مسلمون واقعی حتما آدم خوبیه...

(گاهی فرایند مصاحبه به سمت کلاس آموزشی رونده میشد و این مثبت به نظر میرسید)

بعد مصاحبه به مرتضی گفتم چرا سوالایی که از من پرسیدن با تو فرق داشت؟! این ناعدالانس! سوال باکلاسارو از تو پرسیدن ...مثلا ازت پرسیدن به مثلث علاقه داری یا دایره، اونوقت از من میپرسن مشکل اقتصادو برنامه های چشم انداز 20-30ساله چیه!! 

قبول دارم  گاهی رشته کارو از دست میدادم و رو محتوی زوم میکردم ... در حالیکه بهم گفته بودن جوابا در مصاحبه مهم نیس...حالت چهره و تسلط به اوضاع مهمه...

در کل 50 50 بود. اگه بشه هم خوبه هم بده. اگه نشه هم هم خوبه هم بده!

شرایط خاص کارو لازم دارم همینطور که ایدالم نیس و شاید بدم بیاد...(یاد سیستم زیراب زنی سربازی و ...)

هرچی خدابخاد:)


نظرات 5 + ارسال نظر
میثم یکشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 08:18 ب.ظ

رئیس براشون منبر رفتیا :))

ان‌شاءالله برات خیر پیش بیاد به همین وقت اذان مغرب قسم.

:)منبری، مث خودت!
انشاله واسه همه.
عزت زیاد@

کوثرم که سه‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 12:34 ب.ظ

منم شهریور رفتم مصاحبه
مرحله روانشناسیش جذاب بود بسیار خندیدیم

از شما سوالای عقیدتی س ی ا س ی نپرسیدن؟

منو بیچاره کردن!
آخرشم رتبه لازم را کسب ننمودم که
تازه از رو نمیرم که من
امسال هم دوباره میخوام فرم پر کنم برم مصاحبه که
ایشالا برا شما خوب باشه نتیجه

بسلامتی.
به صورت مستقیم نبود. فک کنم منظورش از اهل کجایی مثلا این بوده که به کیا رای دادی، چندبار رای دادی و....
انشاله بسلامتی!
منتظر خبرای خوبیم

مجید دوشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 10:14 ب.ظ http://majidnazari.ir/

امیدوارم هرچی خوبه همون پیش بیاد
راستی این خاطره بود یا نوشتی که خاطره بشه (یعنی جدیدن رفتی مصاحبه؟)

ممنون
خداعاقبت هممونو بخیر کنه.
هر دوتا!
(یعنی قدیما رفته بودیم مصاحبه هنوزم جوابش نیومده!)

مسعود دوشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:26 ب.ظ

منم چند ماه پیش مصاحبه دادم. جای شما خالی مصاحبه عقیدتی ترور شخصیت بود اصلا. خدا رو شکر کارم جور شد.
ولی به نظر من نباید خالی میبستی! دیگه کی هست که ندونه بیکاری وحشتناکه ! و نظر اکثریت جامعه در مورد کارمند مشخصه و با اون مدل جواب دادن صداقت خودت رو زیر سوال می بری!
حتی کارمندای دولتم در مورد گشادبازیای خودشون با هم شوخی میکنند.
ان شالله که تایید بشید و برید سرکار و همین جا خبرشو بخونیم!

خدا رو شکر.
آدم ترور بشه ولی استخدام هم بشه!!
منکه خالی نبستم!هیچ دروغی هم نگفتم...فقط در مواقع لزوم بحثو منحرف میکردم...
خدا واسه همه جور کنه...
ممنون "گل"

مریم یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 08:24 ب.ظ http://l-r-y.blogsky.com

نتیجه ش چی شد؟

خدا جور کرد و پذیرفته شدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد