شاید اون قدیما واسه شماهم پیش اومده باشه که با تحلیل و تحقیق طرز کار بعضی وسایل بخاید اونو به عنوان کاردستی ببرین مدرسه(مخصوصا دوران مدرسه ابتدایی)
مهندسی معکوس بعضی ابزارا چقدر لذت بخش بود...
البته بعضی وقتا امکانات در دسترس، در اون زمون اجازه پیشروی بیشتر بهمون نمیداد...
پ ن:
گاهی وقتاآدم یادش میره که دیگه بچه نیس. گاهی دیدن بعضی چیزای خیلی ساده نوستالوژیک میشه و آدمو میبره به دوران بچگی.
کاش یه راهی واسه بچه موندن یا بازگشت وجود داشت.
طرز کار بعضی از دستگاههایی که به طور خودکار کار میکنن خیلی جالبه. مثل همین دوختن چرخ خیاطی. هیچ کدوم از اعضاش کم کاریو زیادکاری نمیکنن. سر موقع میان سرموقع میرن.
آدم با خودش میگه عجب فکری داشته سازنده ش.
بعد آدم که اطرافشو نگاه میکنه، میبینه ریزترین و درشت ترین مکانیزمهای ساده و پیچیده میلیونها و میلیاردها ساله که دارن کارشونو میکنن. آدمو میره تو فکر این خالق.
سر جاش بودن همه چیز باعث شگفتی ما ادما میشه،از بس ما آدما خودمونو تو بینظمیها غرق کردیم...
زمانش خیلی کم بود بچگی من اعتراض دارم
عیب نداره مهندس...این درد مشترک همه ماهاست...


تجربه بشه که بزرگترای خوبی باشیم..