+ الو، سلام علیکم.
- سلام بفرمایین.
+ اوستا، " مترسنج" هستم. دو روز قبل حضوری خدمت رسیدم بابت تعمیر ماشین، فرمودین شنبه تماس بگیرم باهاتون هماهنگ کنم.
- عزیز جان اوستا فوت کردن!
+ واای! چطور؟!! همین دو روز قبل با هم بودیم....
ببخشین خبر نداشتم... تسلیت میگم
- سلامت باشین. اگه ماشینتون اینجاست بیاین ببرین.
+ نه. قراربود امروز بیارمش... باز هم ببخشین. خدا رحمتشون کنه...
پ ن:
یکی از دوستان ایشون رو بهم معرفی کرده بود و فقط ۲ بار دیده بودمش. اما همون ۲ بار برای اثبات تعاریفی که ازش شنیده بودم کفایت میکرد. بسیار آدم منصفی بود این پیرمرد.با وجود قد کوتاه و جثه کوچک کارش هم تمیز بود.چقدر دلم سوخت. کسی که یک عمر زحمت کشید و تلاش کرد و تا روز آخر عمر ارزشمند بود و قانع.
تو همون ملاقات اول، به دوستم گفتم ، انصاف نیست. یکی مثل ایشون بعد یک عمر هنوز هم انقدر زحمت بکشه و...، نه بیمه ای، نه حقوق بازنشستگی،نه حمایتی و...و عده ای دیگه که انواع و اقسام تسهیلات و مزایا دارن و در جامعه هم بهیچ دردی هم نمیخورن...
بعدا اضافه شد:
چند روز بعدش از رضا پرسیدم قضیه چی بود،ایشون که سرحال بود؟ گفت،هیچی! عصری برمیگرده خونه، به زنش میگه احساس سرما دارم. میخوابه و دیگه بلند نمیشه
خداوند رحمتشون کنه .این روزا هم مرگ باعزت وآبرو کیمیا شده خوشبحالش .
خداقسمت کنه ان شا الله بعد عمری مفید بودن وجبران کاستی ها با آغوش باز ودل آرام به سوی معبودم پرواز کنم 
اما ازفانتزیای من اینه که مرگم تو مسجدباشه
الفاتحه
انشالله!!

بعد۲۰۰ سال
اینجوری مردن فقط برای خود فرد راحت
چ عذابی خانواده میکشن...
سلام
خب از یه لحاظایی بله
ولی خب طرف عزتمندانه زندگی کرده تا لحظات آخر عمرش و این باعث سربلندی خونوادشه...