تو تنهایی بابت جواب آزمایشت گریه کنی. کسی از این موضوع چیزی ندونه و در اون مدت کوتاه باقی مانده در کنار دیگران با آرامش ادامه بدی.
این رو هیچکسی درک نمیکنه. عالم و لذت خاص خودشو داره. حس خاصیه که کسی دیگه درک نمیکنه. البته برخی دوستان این لذت رو چشیدن.
امثال دکتر حورا و آبدارچی و ... میفهمن فقط.
منم تبسم
سلام
چه خوب هنوز می نویسی
سلام مهندس
خوش اومدین، صفا اوردین
. . .



وَ هُوَ مَعَکُم أینَ ماکُنتُم واللهُ بِمَا تَعمَلُون بَصِیر...
سلام
«این رو هیچکسی درک نمیکنه. عالم و لذت خاص خودشو داره.»
من به این موضوع قبلا فکر کردم به نظرم دو راهیه وحشتناکیه که خدا کمک کنه کسی دچار و گرفتارش نشه.
یا سکوت کنی و به قول شما «در اون مدت کوتاه باقی مانده در کنار دیگران با آرامش ادامه بدی» که بعد از اتمام وقت، عزیزانت حسرت اینو میخورن که چرا نمیدونستن آخرین روزایی که شمارو دارن شاید....
یا بگی و زجر بکشی که آخرین روزای عمرت رو عزیزترینات با غصه سر کردن.
خدا رحم کنه به لطفش، کسی اینجوری گرفتار نشه.
سلام



بله حس خاصیه. نمیگم بد، چون مطلق نیس...
تنهایی و تاریکی شب تو یه محیط باز غیر مسقف و بدور از هیاهوی شهری، مثلا شب تو باغ، این حس مث شب قبره! فقط خودتی و خدا!
....
خدا به همه رحم کنه.آمین