** بعضی از ما آدما تنبیه لازمیم. باید دائما یه فشاری بالاسرمون باشه. این فشار و محرومیتها فقط حکم مجازات ندارن، اونا نقش کوره و فرایند پخت رو هم میتونن داشته باشن. شاید وجودشون برامون بهترین نعمته...
** کسی که قدر صلح و آرامش رو نمیدونه،قدر داراییهاشو نمیدونه، باید بره کلاس یاد بگیره. اگه کلاسای تئوری جواب نداد میفرستنش کلاسای عملی!
** تو این پست هم گفته شده بود برای خیلی از ماها "فقدان" و "نداریها" میتونن بهترین نعمت باشن...
** یاد حکایت سعدی اونجا که گفت:... کودکان را هیبت استاد نخستین از سر برفت و معلم دومین را اخلاق ملکی دیدند و یک یک دیو شدند به اعتماد حلم او ترک علم دادند اغلب اوقات به بازیچه فراهم نشستندی و لوح درست ناکرده در سر هم شکستندی... لینک این حکایت گلستان
** مولانا: سگ سیر شود هیچ شکاری بنگیرد / کز آتش جوعست تک و گام تقاضا
پ ن:
و اگر پس از محنتى که به او رسیده نعمتى به او بچشانیم حتما خواهد گفت گرفتاریها از من دور شد بىگمان او شادمان و فخرفروش است (سوره 11 آیه 10)
و چون انسان را نعمت بخشیم روى برتابد و خود را کنار کشد و چون آسیبى بدو رسد دست به دعاى فراوان بردارد (سوره 41 آیه 51)
اعتراف میکنم؛ گاهی انگشت اشاره،سمت خرسه(چوپان...) گرفتیم.





نتیجه این که؛هرسه تامون؛روی ایوان ؛البته تا زمان برگشتن پدر به منزل
√فقط یه چیژی :چرا اون موقع ها راه به راه برق ها قطع میشدن؟فکرنمیکردن ماها ازتاریکی میترسیم
پ.ن.
√چه مارجان ی
باز خوبه موقع برگشتن پدر جریان جمع میشده...
قطع شدن برقها هم یه عالمی داشت برا خودشا...
تا نباشد چوب تر فرمان نبرد گاو و خر
خودمم شاملشم تا اسم امتحان نیاد درس نمی خونم خخخخ
خب در واقع کنه مطلب یکیه...
امیدوارم متحول بشیم
فقدان و نداری نمیتونه نعمت باشه(با آخرین آیه پ.ن تناقض داره) پس بهتره بگیم حکمته
اما جالبه گفته قدر نعمت هاش و نمیدونیم اون وقت ما دنبال رحمت و موهبتیم :|
وجود داشتن حکمت که نعمت هس! و این زیر مجموعه اون یکی محسوب میشه. پس "نداری" هم میتونه نعمت هم باشه(البته نعمت بودنش مطلق نیس)
درسته که ما قدردان نیستیم اما میتونیم یاد بگیریم ...