اساتید رسانه (عکاسی، طراحی، گزارش یا خبرنامه نویس یا...) همه بر یک اصل محوری تاکید دارن و اون جهت دار بودن و محتوی داشتن اثر هست. یعنی هر رسانه مکتوب یا غیر مکتوب اگه نتونه چیزی رو به مخاطب انتقال بده، میشه یه نشریه زرد(صرفا جهت اتلاف و گذران وقت)
اگه یه طرحی با هزار پیچیدگی و ترفند هنری از بزرگترین اساتید اهل فن، نتونست چیزی تو ذهن شما ایجاد کنه جاش تو سطل زبالس!
یاد خاطره یکی از اساتید عکاسی افتادم که میگفت وقتی نمونه کارهامو بردم انگلیس نشون استادم دادم اکثر اونا رو ریخت توسطل زباله!(صحبت در مورد رودر بایستی نداشتن و صراحت به ظاهر خشن اونور آبیها بود)
میگفت نگاه کردم دیدم یکی از عکسایی که خیلی براش زحمت کشیده بودم هم قاطی اونا رفت سطل زباله! با حالت گلایه بهش گفتم من از اونهمه عکس که ریختی دور ناراحت نشدم اما اون یکی عکس رو من در حالتی گرفتم که نزدیک بود جونمو از دست بدم! (پرت شدن از بلندی) اونم در جواب گفت: ای کاش مرده بودی و این عکسو نمیگرفتی!!
زحمت گرفتن و حفاظت نگاتیو و ظهور نگاتیو و...همه یه طرف، مفهوم داشتن اثر یه طرف.
موضوع مهم بعدی، داشتن روحه! یه اثر هنری باید روح داشته باشه.
دیدین بعضی نقاشیای کودکانه چقد دوست داشتنی تر از آثار موزه هاست!؟ این مصداق داشتن روحه. همون چیزی که شاعرای واقعی رو از "مهندسای واژه ها" متمایز میکنه! (همونجور که شاعرا میگن باید حسش بیاد و یجورایی بهمون وحی بشه!)
پی نوشت:
** آدم بی هنر مث یه موجود کر و لاله! هنر کمک میکنه ذهنیتهامون رو عینیت بدیم. گاهی یه اثر هنری میتونه به اندازه هزاران کتاب کارایی داشته باشه. اونهم در زمانی کوتاه و به مخاطبانی بیشمار و بدون نیاز به ترجمه. من خودم هنری ندارم بنابرین نمیتونم احساساتی که در قالب بیان نمیگنجن به کسی منتقل کنم. به نظرم زبان هنر خیلی واجبتر و لازمتر از کلاسای زبانیه که ماها از مهد کودک تا دانشکاه دغدغشو داریم.
** نقاشی بالا رو از دوستانه قرض گرفتم. البته سوژه این یکی تخیلیه. اون نقاشیایی که بچه ها از واقعیتای دور و برشون میکشن خیلی گویا تره. مثلا اون نقاشیا که خودشونو همراه پدر یا مادرشون در حال توپ بازی، یا کارای خونه میکشن...
** پست مرتبط از وبلاگ مغز متفکر
دیشب دقیقا داشتم به این فکر میکردم چطور میتونم اون تصاویر دریافتی و ذخیره و نگهداری کنم. و افسوس که چرا من اصلا هنر نقاشی خوبی ندارم:(
نقاشی بچه 3-4 ساله از من قشنگتره:| البته کپی کردنم عالی هست!!!
من جای اون عکاسه بودم همونجا اشکم درمیومد:)))
میتونم بگم انا کرو لال
من بدتر از توام! از کولاژ و کپی کردن شروع کن. البته اگه راهکارای دیگه بذهنت رسید به ما هم یاد بده
اون استاده که خاطره رو تعریف کرد بهمن جلالی بود.7-6ماه بعد از کلاسا از دنیا رفت
این پست مال اونزموناس
http://timarestan.blogsky.com/1388/11/04/post-50/
برا پستات وقت میذارم میخونم بعدا نظرم بیا مینویسم
مث خودمی
البته شما باید منشی بگیری ما با اون هماهنگ کنیم
شکسته نفسی میکنید شما،طراحیاتون که خیلی عالی هست^_^
نظر لطفته
نه. خیییلی فاصله دارم تا از خودم راضی بشم....
سلام
چندبار اومدم بنویسم که من این راهی که میگیدو پیش میگیرم هی نشد علاقه ی من نیست من به گرافیک علاقه ندارم بیشتر دوست دارم یه چیز زیبا خلق کنم تا اینکه تفکری رو بخوام برسونم
شاید نظرم تغییر کنه و علاقه مند بشم :)
:) اتفاقا اونهم نوعی انتقال پیامه!
ناخودآگاهه همه ما ادما گرایش به زیبایی داره و اونو درک میکنه. هنر بازی با ناخودآگاه انسانهاست و تلفیقش با بخش خودآگاه. پس شما هم لاجرم تو همین خط هستین:)
یه مثال بیربط: لینک پایین تصویر از یه خط نوشته ژاپنیه،من زبان ژاپنی بلد نیستم اما خوش خطی اون نویسندش رو درک میکنیم!هنر انتقال پیام ذاتیه
http://s9.picofile.com/file/8270210368/japoooon.jpg
حتما موفق می شید شما
ممنون از دعای خیرت
ادم دلش به دوستانی مث شما گرمه
حرف حق جواب نداره :)
:)البته در برابر اساتیدی مث شما ماباید سکوت کنیم
نتیجه اینکه نوشته هات یادم میره ولی این عکسه نه
سلام
من عاشق کارهای هنری هستم منتها زیاد استعداد در نقاشی ندارم
عوضش خواهرم بسیار زیبا نقاشی میکشه و همیشه به استعدادش غبطه میخورم
سلام.شکسته نفسی میکنی.بقول یکی ازدوستان استعداد نهایتا١٠درصد قضیس.٩٠درصد باقی مونده تلاش و همته.تلاش هم وابستس به خواستن.اگه واقعا بخوایم میتونیم.(همیشه این بحث بوده که هنر اکتسابیه یا ذاتی,,و من مث اون دوستم میگم ٩٠ درصد اکتسابیه)
سلام
اومدم این روزها رو بهتون تسلیت بگم و التماس دعا بگم که یهو با نقاشی علی مواجه شدم اصلا یه لحظه هنگ کردم
این نقاشی رو دو سال پیش کشید و برای نقاشی نقاشی پست کرد و اتفاقا پخش هم شد
ذهن بسیار خلاقی داره نقاشیش همیشه مورد توجه معلمینش بوده و همه تاکید دارند که بفرستمش کلاس تا هنرش شکوفا بشه تابستون گذاشتمش کلاسهای کانون پرورشی پیشرفت خوبی داره
حرفای استاد واقعا منطقی و تاثیر گذاره خیلی خوب تونسته شاگردش رو متوجه درست کارکردن و درست و بجا عکاسی کردن بکنه
شما هم که ماشاءالله یه پا هنرمندین . طراحی هاتون عالیه !!! کلاس آموزشی ندارین ؟
همون موقه ها هم فککنم از نقاشیهاش تعریف کردم...نقاشبهای بچه ها واقعا خالصانس
کارخوبی کردین ک تشویقش کردی پیگیر علایقشی.اکثرآدمااستعدادشو دارن ولی بقول شما
من؟!
جمله ای که از نظر من یکی از جمله های منتخب این پست هست:
گاهی یه اثر هنری میتونه به اندازه هزاران کتاب کارایی داشته باشه. اونهم در زمانی کوتاه و به مخاطبانی بیشمار و بدون نیاز به ترجمه
واقعا موافقم با این جمله
تجربه ساعتها قدم زدن با یه موسیقی بی کلام و یا خیره شدن به یه تصویر هنری رو داشتم
خداکنه امثال من بتونن از کوری,,کری ولالی در بیان
آخی..گله ی گوسفندان...

من اونا رو میبینم ...یادقضیه ی شستشو و...
خاله جان کوچیکه و....(:)
ولییی یه چیژی!
سه تامون ؛نوبتی، پنجه ها مونو میفرستادیم لای وزوزی های شامپو زده ی وزوزی سان.البته اینجا به وزوزی می گن؛گیرینجی
صحنه جالبیه