برد مفید
نمی دونم تاکی باید حسرت لذتو داشته باشم...
(شما که غریبه نیستی..، به قول پروفسور حسابی:گاهی به افرادی که با بی ارزشترین چیزا به اشباع لذت و ارضا میرسن حسودیم میشه)*
نمی دونم از زندگی چی میخوام ...
حتی نمی دونم فلسفه زنده بودن چیه...
این جملات، شاید حرف خیلیای دیگه هم باشه. افرادی که جدای از عادات و لعابهای محیطشون یه لحظه توقف میکنن و از خودشون میپرسن: "چرا؟!"
پ.ن:
ممکنه هیچوقت به اشباع نرسم، ممکنه حتی به اون اهدافی که دارم حتی نزدیک هم نشم. اما هرگز به خودم اجازه نخواهم داد که دست از اونا بردارم.
*این "چیزا"میتونه هرچیزی باشه! یک چیز کاملا نسبیه! متناسب با بردفکری هر شخصی متفاوته. چیزایی مثل: ثروت، قدرت، علم، زیبایی، آدامس بادکنکی!، اخذ بورسیه، شغل، آزادی/حبس،ازدواج/طلاق،افزایش/کاهش بردفکری، دوچرخه، سفر به فضا،و..
مترسنج
پنج‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:22 ب.ظ
خیلی زندگی راحتی دارن این آدما ،به شدت راحت ،لزت میبرن و خوشالی تو زندگیشون که توی یه سطح کوجیک مونده راضین
زندگی ماله همیناس
آخ ازون لحظاتی که میپرسی چرا ...میتونه تا چند روز یا بعضا بیشتر دهنتو سرویس کنهههه
واقعا...
انگارلذت زندگی فقط مال ایناس...
آدم گاهی به شک می افته..نکنه معنی زندگی واقعا همینه...
منم گاهی وقتا این حسارو دارم....
نیازهای ما آدمها بر حسب زمان تغییر میکنه!!!
ولی همیشه دنبال چیزی بودم که تو هیچ کدوم از اینا نبوده.
دوست داررم یه چیز نیافتنی داشته باشم. نمیدونم چی؟!
منم مثل تو ام مهندس
جوابشو پیدا کردی به منم بگو
من الان توی این مرحله ام.
)
تاریخ پست برای سال 92یعنی 7سال پیش
فکر میکنید الان به جواب رسیدید؟
من که دائم در حال رفت و برگشتم!!
(شاید به نظر خیلی بیکار بیام که آرشیوتون یک نگاه کردم
سلام
راستش به جواب نرسیدم ولی بهش نزدیک تر شدم!
و گوش شیطون کر، اون مولفه اصلی رو هم هنوز دارم، یعنی دست از تلاش نکشیدم و هنوز تو این جو ناامیدی ناامیدنشدم...
رسیدن به جواب لزوما زمانبر نیس.نسبیه.ممکنه شما از من به جواب نزدیکتر باشی. اگه تو این مورد نکته ای داشتین یاد ما هم بدین
جمله آخرتونو نادیده میگیرم! این چه حرفیه! باعث افتخاره
سلام ممنون از شما
((نمی دونم از زندگی چی میخوام ...
حتی نمی دونم فلسفه زنده بودن چیه...
این جملات، شاید حرف خیلیای دیگه هم باشه. افرادی که جدای از عادات و لعابهای محیطشون یه لحظه توقف میکنن و از خودشون میپرسن: "چرا؟!"))
من به جوابی تا یک حدی می رسم اما انگار جلوتر که می رم نمیدونم رشد فکری، تجربه و... که باز برای یک جواب کامل تر من رو سر خونه اول میاره.
(این تاثیر زمان)
برای همین گفتم بعد هفت سال به جواب رسیدید یا نه.
به جواب مطلق که نرسیدم، اما حداقل بی راهه های زیادی رو شناختم...